خطبه 076-نکوهش رفتار بنياميه
[صفحه 59] شنيدستم سعيد زاده عاص که قلبش بد به شه خالي ز اخلاص به شهر کوفه بود از طرف عثمان در آن فرمان روا با شوکت و شان براي سرور دين نامهاي داد به همراهش هدايائي فرستاد به قلب شه خس و خار جفا کشت ز چشم تنگ در آن نامه بنوشت که بهر هيچکس من غير عثمان ندادم هديه اين مقدار و ميزان اميرالمومنين آن نامه تا خواند ز لعل اين گونه ياقوت تر افشاند بنياميه ميراث پيمبر که بسيار است و بي حد است و بي مر کمي از آن ز روي بخل و ضنت به من بدهند و بگذارند منت چو آن بچه شتر کز شير مادر دهانش را کند دوشندهاش تر بقيت را نمايد مصرف خويش درون اشتر و بچهاش ز غم ريش به حق سوگند گر باقي بمانم حکومت را از اينان ميستانم به دور اندازم اينان از خلافت چو قصاب آن شکنبه پر کثافت کنم يکباره اين قوم شکمخوار چو آن پاره جگر در خاک ره خوار فرود از جاي خود اينان کشانم به جاي خويشتنشان مينشانم کنم زين مردم بي رشگ و پر لاف مقام ملک را پاکيزه و صاف
صفحه 59.