حكمت 404











حکمت 404



[صفحه 185]

تو را جان برادر اين ادب بس که بد داني هر آنچه از ديگر کس ز دست خويش آن را واگذاري به جا در حق مردم آن نياري و ليکن عيب کار اي دوست اينجاست که زشتيها همه از تو هويداست تو داري چشم نيکوئي ز مردم ولي نيکي به خلق از خاطرت گم ستم را بر ضعيفان مي‏فزائي رسد دستت به هر چه مي‏ربائي ستم را بر تو گر کس باب بگشاد برآري از درون خويش فرياد عملهاي تو را خلاق داور دهد در دار دنيا نيز کيفر ز مال و عرض مردم ديده بربند نمايد حفظ تا عرضت خداوند


صفحه 185.