حكمت 336











حکمت 336



[صفحه 118]

هلا مردم نهان و آشکارا به بيم و ترس بايد شد خدا را جهان و آرزويش وا گذاريد به هر کاري خدا را پاس داريد بسا کس که به چيزي آرزومند بدو در راه آن شد در چه و بند بنائي عالي و سر بر فلک ساخت نگشته ساکنش منزل به پرداخت بناحق مال و ثروت گرد آورد از آن خيري نديده ديگرش برد براي آنکه گرد آرد زر و گنج به دور عمر برده محنت و رنج يتيمان را بسي آزار داده جگرها را به خون آهار داده حرام و شبهه‏ناک اندر هم آميخت چه اشخاصي کز آنان آبرو ريخت به دوشش باري از وزر و وبال است هنوزش دل دوان دنبال مال است چنين با بار سنگين گناهان به محشر مي‏شود وارد به يزدان دلش را کرده رنج و غم تصرف به دندان مي‏گزد دست تاسف نه اميدي که ديگر باز گردد به کرداري نکو انباز گردد نه روئي که خدا را روي آرد بر او کردار نيکو عرضه دارد نه پاي پس نه روي رفتن پيش فرو در بحر حيرت با دلي ريش به دنيا آن به عقبايش چنين است به آن و اين به خسراني مبين است


صفحه 118.