حکمت 314
[صفحه 101] پس از پيکار با کفار شامي گذر شه کرد بر قوم شبامي شبامي تيرهاي از کوفيانند که اندر جنب کوفه ساکنانند به آنان چونکه شه نزديک گرديد ز زنها شيوني دلسوز بشنيد به مردانشان که شد در جنگ کشته کشيده گوهر از مژگان برشته در اين هنگام حرب ابن شرجيل شرفياب حضورش شد به تعجيل شهش گفتا روا نبود که گر بند زنان بر مردهاتان غالب آيند چو زن از چشم اشگ گرم ريزد ز قلب مرد آتش پاره خيزد نجنبد تند ديگر بهر ناورد شود از کار کين خصم دلسرد دل اندر گفته شه حرب داده روان اندر رکابش بد پياده چو از صحبت نمودش شه سرافراز بفرمودش شود از نيمره باز که مومن را نمودي آن روش خوار به کبر و عجب والي را گرفتار
صفحه 101.