حکمت 297
[صفحه 82] هر آن مردي که خونگرم و غيور است ز غيرت از زنا و فسق دور است زنا را از زنش چون برنتابد به جز در بستر خود خوش نخوابد زنا بر مرد با غيرت حرام است مسلمان دور از اين بد مرام است خدا را گر مسلمان نام ما شد زنا شايع ميان ما چرا شد چرا در پاي تخت ملک ايران زنان عريان خرامان در خيابان عيان ز آنان رخ و سينه است و رانست ز پيشان فوج شهوتران روان است به رمز و غمز و با انگشت و ابرو جوانان را کشانندي به هر سو جوانان را نه در رگ خون غيرت ز زنها کرده غارت گنج عفت به هر سو دختران را ميکشانند وز آنها کام دلها ميستانند پدر آگه ز حال دختر خويش دل از بيغيرتي نارد به تشويش به کار خانمش دانا است شوهر که در بستر به غير او است همسر به حال خويش او را ميگذارد به ابرو چين ز ديوثي نيارد خود اين بي غيرتي از گوشت خوک است که ستخوانها و رگ بيخون و پوک است خداوندا تو اين ملت تلف کن ز دينا فاسقان را برطرف کن بده اذن و رسان مهدي موعود کز اين مردم رساند بر فلک دود زند پا بر تک اسب سواري کشيد اين خلق را در رستگاري
صفحه 82.