حكمت 288











حکمت 288



[صفحه 75]

گذشت آن مهر چرخ دين و دانش به مردي که به کاري داشت کوشش به ظاهر کار بهر دشمنان بود به باطن بر خودش از آن زيان بود شهش فرمود اين کار تو ماند بدان کو سينه خود بردراند زند نيزه فرو در قلب گستاخ کند از خويش پشت و سينه سوراخ مگر آنکو به پشت وي سوار است چو با آن خصمي آن برقرار است سنان ني به سينه اين گذارد که از سينه آن سر برآرد رديفش را چو خصم از دور ماضي است به قتل خصم و مرگ خويش راضي است چنين مردي که اين گونه است بي‏باک بود بد گوهر و نادان و ناپاک


صفحه 75.