حكمت 283











حکمت 283



[صفحه 70]

چو پور اشعث ابن قيس دون مرد ز دنيا رخت سوي آن سرا برد دهان چون درج گوهربار بگشود بدو اندر عزايش شاه فرمود چو با فرزند خود پيوند داري سزد بهرش نمائي سوگواري و گر در آن شکيبائي نمائي عوض را در به روي خود گشائي اگر صابر شوي در اين مصيبت قضا جاري ز حق جوئي تو رحمت و گر از دست بگذاري ورع را نمائي پيشه اندوه و فزع را قدر مي‏گردد و هستي تو مازور ز لطف و از ثواب و مزد حق دور کني گر صبر از بهر تو سود است خوري گر غصه در چشم تو دود است پسر تا بود بهر تو بلا بود کنون که رفته اجر و مزدت افزود اگر بد بد برايت زحمت و زجر کنون که رفته باشد رحمت و اجر پس آن به اجر و رحمت را پذيري ز زجر و زحمت آن گوشه گيري


صفحه 70.