حكمت 282











حکمت 282



[صفحه 69]

ز نافرماني از خود گر خداوند نمي‏بستي به پاي بندگان بند نترساندي به قرآن گر بشر را نشان ناداده بودي خير و شر را عبادت کردن او را بس سزا بود به شکر نعمتش طاعت به جا بود به ما برپا ز مهر حق اساس است خدا خود در خور شکر و سپاس است نکوئي گر کند مردي به مردي ز رنج افشاندنش از چهره گردي به دور عمر خود هر جاش بيند ره شکر و سپاس از وي گزيند و ليکن مهربان حق فرد عادل هميشه نعمتش بر ما است نازل ره کفران وي ما باز پوئيم به ترک شکر نعمتهاش گوئيم زهي کافر دلي و بي‏حيائي که پيچد کس سر از حکم خدائي ره طاعات ايزد وا گذارد طريق کفر و نعمت در سپارد


صفحه 69.