حكمت 271











حکمت 271



[صفحه 59]

گه اعمال اعمال و عبادات به واجب گر ضرر زد مستحبات بگيرد مستحب اوقات واجب کن اين را ترک و آن را شو مراقب بدانکه اندر اينجا نکته‏اي هست که با اين عذر نتوان دادش از دست چو باشد واجبات شرع بسيار نشايد مستحب راشد گرفتار چو برايتان واجب نيست مايل تمامي را دل آن به کز نواقل ز واجب کسر سازي رخنه ترميم نوافل را نمائي نقشه ترسيم ميسر تا بود ره کج مپوئي مبادا مستحب را ترک گوئي منور دل ز کار مستحب است همانا مستحب محبوب ربست غزال شب چو گردد مشگ‏انگيز دلا از رختخواب ناز برخيز منور چهره و دل از وضو کن سوي سر منزل معشوق رو کن بسان مرغ شب فرياد حق زن به عرض حاجت از حق باب دق زن سواي آن نمازي که به تو عرض شده اي بس نياز آمد تو را فرض بري چون ارمغاني از نمازت روا سازد خدا عرض نيازت يگانه عارف اندر گلشن راز چنين از ناي عرفان داده آواز کسي کو از نوافل گشت محبوب بلاي نفي کرد او خانه جاروب درون جان محبوب او مکان يافت ز بي يسمع و بي يبصر نشان يافت


صفحه 59.