حكمت 252











حکمت 252



[صفحه 29]

بسا کس کو ز نعمتهاي يزدان به سرمستي شد و شد سوي کفران جهان را داشت حق بر وي خوش و نيک به کيفر از بدي او گشت نزديک بر او حق پرده‏ها از مهر پوشاند به پيکر پرده آن مغرور دراند بسا کس کز براي نام نيکو به گودال فتن افتاده بر رو چو شد مردم به پيشش در ستايش ستايش شد يکي دامي برايش خدا بر بنده را مهلت گذارد از آن در امتحان او را در آرد از آن مهلت اگر برد استفادت به چنگ آورد سود از وقت و فرصت به نيکوئي برون از امتحان است مکان و جاي وي قصر جنان است


صفحه 29.