حکمت 218
[صفحه 3] يکي مومن ز مهر برج ايقان به خواهش شد کند تعريف ايمان نخستين گفت بشناسيش با دل ز دل هر زنگ از آن سازي تو زايل دوم اقرار کردن با زبان است به راز دل زبان چون ترجمان است سوم ز ايمان به طاعتهاي داور به کار افکندن اعضاء و پيکر ز دل چون نور ايمان سر برآرد قدم در کار انسان ميگذارد دلت چون روشن از انوار دين است پيت محکم به کار شرع و دين است
صفحه 3.