حکمت 193
[صفحه 220] ز دست جور خود عثمان خود سر چو اندر خون طپيد و ديد کيفر بر امت شد اميرالمومنين شاه علي بر چرخ منبر شد چنان ماه زبير و طلحهاش با شرط شرکت بگفتندش بتو آريم بيعت به پيمان با تو زان باشيم دمساز که اندر ملک ما را گيري انباز وليالله اين خواهش نپذرفت بپاسخشان سخن دندانشکن گفت که در يک تخت دو سلطان نگجند و گر گنجيد ملت زان برنجد شما را گر که در سر شور دين است مرا باشيد ياور راه اين است ره دستور را چون من روانم شما باشيد يار و پشتبانم بداد و دين در اجراي عدالت شما را ميدهم حق دخالت مگر ملت به آسايش گرايد بمن ياري اگر بدهيد شايد
صفحه 220.