خطبه 050-در بيان فتنه
[صفحه 264] ز خواهشهاي نفس سرکش دون شود انسان به دام فتنه مفتون هواها را هر آن کس پيروي کرد به قلبش ريشه بدعت قوي کرد فکند او رخنهها در کاخ ايمان قدم زد بر خلاف حکم قرآن دگر آن مردمي اهل فسادند که اهل فتنه را ياري بدادند ز دين حق گروهي زفته بيرون گروه ديگري را کرده مفتون پي تخريب دين آن فرقه پست بدين دون همتان گرديده همدست بلي ممزوج با حق شد چو باطل به شير پاک چون خون گشت داخل ز مردم راه حق ناحق بپوشد به محو راه حق باطل بکوشد نبودي حق به باطل گر که پنهان نبد پوشيده حق از طالب آن و گر باطل ز حق رفتي به يک سو سوي باطل نميکردي کسي رو ز اهل باطل از حق بد نميگفت و گر گفتي کسي از وي نپذرفت ولي چون باطل و حق هست در هم به هم ممزوج از بيشاند و از کم کمي از اين يکي در آن چو مخلوط شود گردد همه اعمال مغلوط به هم چون مشتبه گردد مطالب به يارانش شود ابليس غالب وليک از چنگ وي آنکس برد جان که با وي بر سر لطف است يزدان براي آنکسي راه نجات است که در راه حقش پاي ثبات است
صفحه 264.