خطبه 048-هنگام لشكركشي به شام











خطبه 048-هنگام لشکرکشي به شام



[صفحه 260]

ز هجرت هفت چون طي شد ز سي سال به روز بيست و پنجم ماه شوال به سوي شام و در نزديک صفين به ياران کرد شه اين خطبه تلقين سپاس ايزدي باشد سزاوار به هر باريکه شب گردد پديدار جهان گردد ز ظلمت چونکه تاريک بتابد ز آسمانها اختر نيک به هر وقت و به هر ساعت به هر دم به پيدائي و پنهاني دمادم ستايش خاص ذات حقتعالي است که چون خورشيد از هر ذره پيداست هم او مستجمع جمع صفات است عطا و نعمتش مخصوص ذات است وجودش منبع جود عظيم است به خلق و بندگانش بس رحيم است نباشد هيچ با فضلش برابر سخايش راست بحر از قطره کمتر جلوداران لشگرهاي خود را فرستادم پي جنگ آشکارا به هر يکشان نمودم من سفارش نپردازند بر دشمن به يورش شوند اندر کنار دجله ساکن بياسايند قدري در اماکن صلاح خويش را هم ديدم اينسان که راه دجله پيمايم به آسان عبور آرم ز آب و سوي مدين روم خاطر کنم روشن چو گلشن مسلمانان مدين بيشمارند که آماده براي کارزارند هم آنان را کنم تهيج و تجهيز کشانمشان به جنگ دشمنان نيز که تا گردندتان در کار پيکار پناه و قوت و پشت و مددکار به پشتيباني هم عرصه جنگ به دشمن همچو چشم وي شود تنگ به هم ريزيد يکسر تار و پودش بپردازيد گيتي از وجو

دش


صفحه 260.