خطبه 047-درباره كوفه











خطبه 047-درباره کوفه



[صفحه 258]

الا اي کوفه اي کانون اسلام که تا دور جهان باشد تو را نام تو را بينم شود حالت مشوش چنان چرم عکاظي در کشاکش بسي پيشامد سوء و حوادث که بعد از من شود اندر تو حادث چه نهضتها و جنبشهاي بسيار که در اين سرزمين گردد پديدار چه دشمنها که سويت روي آرند زمينهايت به زير پي سپارند گهي لشگر به دشتت آن کشاند براي خود گهي آنت ستاند ولي دانم که در حقت بدانديش پريشان‏تر شود از حالت خويش شود خصمت دچار رنج و آفات قرين جانش شود با درد و عاهات به گيتي روي آسايش نبيند ز باغ آرزو ميوه نچيند


صفحه 258.