خطبه 042-پرهيز از هوسراني
[صفحه 246] دو شيئي است آنکه از اشياء ديگر از آن دو بر شما ترسم فزونتر يک از آن پيروي نفس سرکش که انسان را کشاند سوي آتش دوم ميل به دنيا طول آمال که دارد بازت آن آمال ز اعمال هوسها داردت از راه حق باز کند طول امل با شرکت انباز بشر را زين دو کار دين خراب است مثالش همچو برف و آفتاب است هوي را هر کسي شد حلقه در گوش ز خاطر سازدش عقبي فراموش الا دنيا به تندي روي برتافت به سوي نيستي چون باد بشتافت به جز ته کاسه باقي نيست زين خوان چکد گر سرنگون سازيش از آن کس ار شد ميهمان بر خوان گردون بود سهمش ز بريان قلب پرخون سوي ما آخرت بنمودن اقبال همي آيد چو مرغي آهنينبال بود دنيا و عقبي چون دو مادر بر اين دو خلق فرزندند يکسر ز بدبختي يکي فرزند دنيا است ز خوشاقبالي آن يک پور عقبي است زمام دهر ايدل رو بگردان به راه آخرت رو اي پسر جان عمل آور که گردد دشت محشر برايت خوشتر از دامان مادر بدان امروز باشد روز اعمال که داري فرصت اندر ماه و در سال در اينجا بذر نيکوئي بيفشان که آنجا بهرهها برگيري از آن به فردا نيز هنگام حساب است به قدر کار مزد است و ثواب است عمل امروز کن تا ميتواني که تا فرداي محشر در نماني
صفحه 246.