حکمت 070
[صفحه 80] بمردم هر که دارد پيشوائي سزاوار است پيش از رهنمائي دهد تعليم نفس خود ز هر باب شود خود مبدء اخلاق و آداب چو خود روشن ز نور علم جانش شود بر مردمان سازد بيانش چو روشن شد که منظورش ريا نيست بجز رفتارش از بهر خدا نيست همه رفتار و کردارش پسندند همه دستور وي در کار بندند چو زشتيها ز نفس خويش پيدا است سپس بر رفع کار زشت برخاست ز امرش ريشه زشتي برآرند ز زشتي رو بسوي نيکي آرند بنزد مردم او را احترام است ز هر کس برترش جا و مقام است اگر مردي بعکس اين کند کار ريا و عجب دارد فغل و کردار زبانش نيست با قلبش مطابق درونش نيست با بيرون موافق اگر پندش بود مانند گوهر بود باريگ نزد خلق همسر گهرهايش نباشد در خور گوش موثر نيست ميگردد فراموش زبان چون راه پند از دل گزيند بر آيد از دل و بر دل نشيند
صفحه 80.