خطبه 038-معني شبهه











خطبه 038-معني شبهه



[صفحه 234]

از اين رو شبهه را نامند شبهت که باطل راست با حق بس شباهت بسي شد مشتبه اين هر دو با هم بسا باطل ز حق آمد مقدم لباس حق بسي باطل بپوشيد بسا گوشا چو حق باطل نيوشيد به نام حق چه باطلهاي بسيار که اندر کارها آمد پديدار به نام دين بسي دين از ميان رفت بسا قانون و آئين از ميان رفت نه هر کس مي‏تواند داد تشخيص ميان حق و باطل راز تخصيص وليکن اولياء الله دانا به انوار يقين باشند بينا به اشراق شموس چرخ ايمان ز باطل حقشان گردد نمايان گهر با ريگ پيش نور خورشيد هويدا همچو روشن نور گرديد به پيش پاي مرد حق فروزد چراغ روشني انوار ايزد کز آن انوار با الطاف باري گذارد پا به راه رستگاري وليک اعداي حق گرديده آلت به دعوتهاي شبهت با ضلالت ز قلب تيره و از راي واهي روان همواره در راه تباهي کنندي پيروان خويشتن را به دنيا و به عقبي خوار و رسوا ولي حق به نور حق چو يار است دلش از بهر مردن بيقرار است همي خواهد که از اين نشاه تنگ کند در بزم قرب دولت آهنگ نه تنها نيستش از مرگ باکي که از اين زندگاني هست شاکي حيات و موت نزدش هست يکسان بر اين يک شائق است از آن گريزان کشد از مرگ اگر کس روي در هم نگردد روز عمرش بيش يا کم و گر کس گ

ردد از جان دوستدارش نيفزايد به عمر و روزگارش پس آن بهتر که انسان توانا نبندد دل بر اين ده روز دنيا شود دين خدا را ناصر و يار کند با دشمن حق جنگ و پيکار ز انبوهي لشگرها هراسان نگردد تا شود سختيش آسان


صفحه 234.