حكمت 063











حکمت 063



[صفحه 73]

اگر حاجت شود اي دوست از دست بزير ياي ناکامي شوي پست بسي بهتر که آن از غير راهش کني درخواست و زجر جايگاهش کف حاجت بسوي مردمي بر ببر پيوند و از نامرد بگذر بسي بهتر که با قلب پرآتش کني حاجات از نامرد خواهش جهان هر قد مي‏گرد بتو تنگ مکن نام نکو آلوده ننگ تمامي اهل گيتي ناکسانند بگرد لاش دنيا کرکسانند مر اين زشت استخوان را تو هماوار بجوقي لاش خورها باز بگذار تو (انصاري) اگر کسي حاجتي داشت بخواهش بر در تو دست برداشت بزودي حاجت او را روا کن رضا او را ز خود و ز خود خدا کن مباد او را ز خود محروم سازي دلش را ز آتش حرمان گذاري بگوش از جان بحفظ آبرويش برآور حاجت از خوي نکويش مسلمان را اگر حاجت برآري از آن بهتر که دهها حج گذاري پي حاجات مردم چو زني گام دهد حاجات تو ايزد بانجام قضاي حاجتش را بوده قادر بانجامش نگشتي ور که حاضر بگردن بسته دستان رانده و خوار خدا در دوزخت سازد نگوسار اگر در حاجت وي سعي کردي بمحشر راه جنت در سپردي در اين کتاب عبارت (الموت احلي من سوال اللئام) با ترجمه: (بنزد مرد صدها بار مردن بسختي جان‏شيرين در سپردن بسي بهتر بنزد آنکه دانا است که از نامرد کردن چيز درخواست اگر که غره عمرت بسلخ

است مخواه از ناکسان چيزي که تلخ است) به عنوان کلمه قصار 66 در صفحه 75 آمده است.


صفحه 73.