حكمت 061











حکمت 061



[صفحه 72]

جوانمردي ز راه نيکخوئي کند گر با تحياتت نکوئي تو بنما با درودت باز بابي سلامش را بده بهتر جوابي ز احسان گر دري بر روت باز است و ز آن دستي بسويت گر دراز است تو از افضال و مهر و لطف و احسان فزون ز احسان او بنماي جبران که اين رسم از فزايش برقرار است ز نيکويان بگيتي برقرار است چو مردي بهرت آرد ارمغاني کني بر ارمغانش گر نهاني ز چشم تنگت آن کوچک شماري عوض را يادي از هديه نياري ز کار نيک خويش آن مرد دلسرد شود ديگر نخواهد يادت آورد بدانکه تحفه اندر چند چيز است که آن رايج بر اهل تميز است نخستين جهر و افشاء سلام است دوم بر مردم اطعام طعام است که گر از ياوران هر کس که در خورد بود بايد برايش هديه‏ها برد شنيدم جبرئيل از نزد داور چو از عرش آمدي نزد پيمبر هم از سيب و ترنج و ليموي زرد هم انگور و انار از جنت آورد شنيدستي حديث مرغ بريان که بهر مصطفي آورده شد آن پيمبر دست بر اکلش نيازيد جز آندم که علي گرديد پاديد خلاصه بر مسلمان تحفه بايد که بر شخص مسلمان گاه بدهد


صفحه 72.