حکمت 047
[صفحه 58] غزال وحشي آنسانکه بصحرا است چنين از هم بدور از خلق دلها است چو جاي ايمني آهو نيابد بدشت و کوه روي از خلق تابد کمندي گر ز احسان کس بهم بست شود وحشي غزالش رام در دست تهي گردد چو دل از عيب و آهو کند دلها چو آهو سوي او رو بدستش خوي نيکش دام گردد دل مردم چو صيدش رام گردد هر آن مرغي بگردون در پريدن بدام از دانهاش بتوان کشيدن
صفحه 58.