حكمت 001











حکمت 001



[صفحه 3]

بگيتي چون بپاشد گرد آشوب از آن آشوب دوري هست مطلوب بفتنه راه حق گر که پديدار نبد منما بباطل خود گرفتار ز هرج و مرج خود را کش کناري بدوشت بر مگير از وزر باري برو آزاد چون ابن لبون باش ز بار و شير دادنها برون باش شتربچه ندارد طاقت بار نه پستاني که شير از آن پديدار سواري را نه کس زو در توقع نخواهد بردن از شيرش تمتع به مرتع دور از خير است و از شر خوش و خرم زند اندر چمن چر


صفحه 3.