نامه 070-به سهل بن حنيف











نامه 070-به سهل بن حنيف



[صفحه 243]

بدي سهل حنيف از خيل انصار اميرالمومنين را ياور و يار ز نزد شه به يثرب حکمران بود بدو عنوان چنين شه نامه فرمود اگر قومي ز تو پيمان شکستند بپور هند اندر شام بستند مباش از رفتن آنان تو در غم چه غم گر شد ز دريا خاشه کم گر از حق و هدايت در فراراند بکوري و جهالت قرن و ياراند بر آنان گمرهي ميدان که کافي است تو را رفتارشان از رنج شافي است شدي آسوده زين دنياپرستان ولي آنان بسوي آن شتابان و حال آنکه عدل و داد ديدند بنزد ما و از ما آن شنيدند ز رفتار خوش ما گشته محظوظ بگوش جانشان نيکي است محفوظ بقانون نزد ما ملت مساويست کسي را بر ديگر کس برتري نيست و حال اين زما دوري گزيدند بسوي پور سفيان لعنه الله عليه ره بريدند مگر کز قسمت اشخاص ديگر فتندشان در کف آنجا بيشتر زر هلا از حق بر اينان باد لعنت بدارد دورشان از مهر و رحمت نکردندي ز ما جز داد ديدار بجان بيداد را گشته خريدار مرا باشد ز درگاه خداوند اميد آنکه بگشايد همه بند بما آسان همه دشوار سازد هان الطاف خود را يار سازد بکس خلاق گيتي چون بياريست چه غم گر خلق گيتي زو فراري است


صفحه 243.