نامه 052-به فرمانداران شهرها











نامه 052-به فرمانداران شهرها



[صفحه 56]

شما آنانکه در امصار و بلدان ز من بر خلق ميرانيد فرمان نماز خود در اوقاتي که تعيين کنم خوانيد با مردم به آئين ز سمت شرق چون خورشيد روشن شود برطرف مغرب سايه افکن بزي در خوابگاه خود چو خوابد از او آن وقت جو سايه بيابد نماز ظهر را آنکه بخوانيد مر آنرا گاه تفضيلش بدانيد نماز عصر هم وقتش بود آن که باشد شمس پر نور و درخشان کند شخصي سفر را گر که آهنگ تواند رفت تا مغرب دو فرسنگ نماز شام آنگه برقرار است که در افطار شخص روزه دار است چه موقع در مناحاجي روان است فضيلت را هماندم وقت آن است عشارا ثلثي از شب چونکه بگذشت ز چهر آسمان سرخي نهان گشت سياهي در جهان شد آشکارا ببايد خواند آن موقع عشا را نماز صبح آن موقع گذاريد که کمتر کوکب اندر چرخ داريد نسيم لطف را يزدان وزاند ز گيتي جيش ظلمت را براند بصف مرد نمازي چون نشيند رفيقش را شناسد چون ببيند همان هنگام هنگام نماز است بدرگاه خدا گاه نياز است شما آنگاه با مردم بخوانيد نماز اين نکته هم ضمنا بدانيد مراعات ضعيفان است لازم نبايد بود در تطويل جازم چو انجامد نماز اندر درازي ندارد ناتوان با آن نيازي نميگردد دگر در جمع حاضر طمانينه شود بر فتنه دائر نه چندان کند

ميبايست خواندن که مردم راز گرد خويش راندن نه چندان تندکان عامي بماند نيارد ذکر را دلخواه خواند همه باشيد رهرو اين نمط را گزينيد از ميان حد وسط را


صفحه 56.