نامه 051-به ماموران ماليات











نامه 051-به ماموران ماليات



[صفحه 52]

علي تابنده مهر چرخ ايمان بمامورين بدينسان راند فرمان هر آنکس ز آنچه ميگردد بدو باز نترسد ميشود با زشتي انباز دگر کس بنگرد پايان کارش ز دوزخ ترسد و سوز و شرارش خوشي را در مگر بر رخ گشايد براي آخرت کاري نمايد بدان چيزيکه گرديديد وادار بود کارش کم و پاداش بسيار ستمگر نهي کرده ذات داور نبود ار بهر آن در کار کيفر همان اجريکه بر آن گشته ملحوظ که بهر آن شويد از کيد محفوظ شما را از ستم آن دور ميکرد بدرک مزدها مسرور ميکرد شما اکنون که مامورين با جيد بگرد آوردن وجه خراجيد پي درک ثواب روز محشر همان باشيد دور از هر بد و شر برون گرديد از هر جور و احجاف بخلق آئيد اندر راه انصاف سوي آن مردماني که روايند به فرماندادن فرمانبرانيد شکيب آريدشان اندر مهمات ز جان کوشيدشان در رفع حاجات شما هستيد گنجور رعيت ز امر پيشوا آمر بامت مدريد از تطاول بر کسي چشم مياريد از ستم کس بر سر خشم مبادا ز بيمتان يک قلب مرغوب نه مانع گشت بايدشان ز مطلوب بجاي باج ملبوس زمستان به تابستان و گر که لازم است آن و يا آن چارپا کز بهر بار است غلامي که نياز از آن بکار است نبايد هيچيک راينها گرفتن ببايد ترکشان با مهر گفتن ميازاريد از کس پش

ت و شانه براي يک درم با تازيانه بمال آن کسان کامل نمازند بما هم عهد و هم پيوند رازاند نبايد چنگ افکند از تجبر ستاندن کردن انبانها از آن پر سلاح و اسب گر آمد فرا چنگ که با آن کفر با دين است در جنگ از آنها بايد آنها را ستاندن مسلمانان ز شر آسان رهاندن چو خصم دين ما خلع سلاح است به آسايش دل ما از فلاح است در اندرزها بر رخ گشائيد نکو رفتار با مردم نمائيد رعيت راز جان بدهيد ياري بترويج ديانت پافشاري خداوند آنچه را فرموده واجب بجاي آريد و باشيدش مراقب چو خوان نعمتش يزدان بيار است ز ما و از شما شکر نعم خواست سزد ما را بتن تاتوش و نيرو بود کوشيم اندر طاعت او سپاسش را چوره خواهيم پوئيم نهايت را رهي نتوان که جوئيم همان بهتر که او را يار گيريم وز او امداد در اينکار گيريم که او را پايه شوکت بلند است ضعيف از ياري وي ارجمند است


صفحه 52.