نامه 049-به معاويه











نامه 049-به معاويه



[صفحه 46]

الا گيتي کند سرگرم انسان ز عقبي باز دارد شخص را آن هر آن مردي که آن دنيا پرست است بحال دهر دل بسته است و مست است جهان هر چند بر وي رو نمايد بحرص و آزش افزونتر فزايد بهر جائيکه از ثروت رسيده ز غير آن نخواهد دوخت ديده و حال آنکه از امر خدائي ز گرد آورده‏ها گيرد جدائي بدستش هر چه دارد مينماند اجل آن را هم از وي مي‏ستاند پس از عمري نمودن استوارش بيکدم مينمايد واگذارش معاويه بدوراني که بگذشت ز روي فکر و دقت گر زني گشت به بيني بوده در تيره راهي نمودي عمر را صرف تباهي بباقي مانده‏اش پندي پذيري براي آخرت زان بهره‏گيري کجا ليکن تو خواهي فکر کردن به آسان از سر دنيا گذشتن چو عمري در ره شيطان رواني رها کي سازيش اندک زماني


صفحه 46.