خطبه 197-منع از دشنام شاميان
[صفحه 163] يکي از روزهاي جنگ صفين شنيد از ياوران اينسان شه دين که باب ناسزا بر مردم شام گشاد استند و بس دادند دشنام به آنان گفت من دشنام را دوست ندارم ناسزا گفتن نه نيکوست چو دشمن را شماها سب نمائيد به خشم و کينه آنان فزائيد همان راه شما گيرند در پيش زنند از ناسزا چون کژدمان نيش چو دوزخ سينهها پرتاب و پرتب بسب من گشوده در عوض لب ز کف بايد زمام فحش هشتن سبب بر سب و فحش من نگشتن ولي کردارشان را گر نکوهيد خطاهاشان بدون پرده گوئيد دهيد آن کجرويهايشان تذکر مگر در راست آيند از تذکر ز خود رفتار ناهنجار بينند هدايت را به خاموشي گزينند بود اين بهتر از سب و نکوهش ز ساتر حجتي در عذر و پوزش بجاي ناسزا بايد شما را خدا را خواندن و خواند اين دعا را خداوندا تو از اين جنگ و پيکار هم آنان را و هم ما را نگهدار زد يک سينهها اين کين و جوشش بکن خامش بدل سازش بسازش ميان ما و آنان را صفا ده به جاي کينهها مهر و وفا ده بکن اين دشمنيها را کفايت بکش اين گمرهان را در هدايت که تا نادان ز ناداني هراسد ز باطل حق و نيکي را شناسد به کينتوزي کسي کاو آزمند است به تسويلات شيطان پايبند است گذارد از کف آن اغماء و مستي دهد جولان ب ه دشت حقپرستي
صفحه 163.