خطبه 111-درباره ملك الموت











خطبه 111-درباره ملک‏الموت



[صفحه 64]

در اين خطبه بدر شه گوهرآمود سخن از مرگ و عزرائيل فرمود کني احساس وقتي که به منزل ز گردون گردد عزرائيل نازل و يا بينيش چون جان ميستاند چسان روح از بدن درمي‏کشاند جنين و بچه را در بطن مادر چگونه درکشد جانش ز پيکر شود اندر رحم وارد ز اعضا و يا که روح ز امر حق تعالي ز وحشت جانب او مي‏شتابد درنگ و مکث را جائي نيابد و يا با روح عزرائيل شد جفت درون بطن مادر با جنين خفت بشر درمانده باشد چون ز تشخيص نيارد اين دو از هم داد تخصيص ز وصف همچو خود خلقي است عاجز ميان فکر او سدي است حاجز ز درک امر عزرائيل مات است چگونه در پي عرفان ذات است چسان خواه بکنه ذات يزدان که بس مشکل بود ره بردن آسان برون ز ادراک ما شد ذات داور در اين دريا نشايد شد شناور شناور اندر اين قلزم غريق است بجان عقل از اين آتش حريق است


صفحه 64.