خطبه 010-حزب شيطان











خطبه 010-حزب شيطان



[صفحه 113]

گروه مردمان اين را بدانيد که شيطان را شما مقصود آنيد نموده جمع يار و ياورش را سواره هم پياده لشکرش را به هر دم بر شما خواهد بتازد ز فتنه کار دينتان را بسازد وليکن با من است از حسن‏سيرت دو چشم تيزبين و بابصيرت به هر امري که از دين يا ز دنيا است علي دانا و بينا و توانا است فراموشي به من ره درنيابد مرا شيطان دو بازو برنتابد نپوشيدم به تن حق را به باطل نمي‏باشم به باطل هيچ مايل لباس حق خدا بر من بپوشيد صداي حق دو گوش من نيوشيد کساني که ز خيل حق گريزان شده پيوسته با نيروي شيطان به حق سوگند گردابي خروشان به دست خود کنم از بهر ايشان که هر کس پا در آن گرداب بنهاد ز مرگش مادرش آيد به فرياد کنايت ز آنکه اندر پهنه کين چو کوهي جا کنم بر کوهه زين کشم تيغ سرافشان از ميانه عدو را برکنم بنياد خانه در آن ميدان هر آنکس کشته گرديد جهنم را به پيش روي خود ديد ز بيم تيغ من کرکس گريزان شد از ميدان نگردد باز در آن


صفحه 113.