زنگار گناه











زنگار گناه‏



در دوران فترت و به روزگار فراموشي دين الهي و برنامه‏هاي آسماني، آلودگي و زنگار گناه دلهاي بشر را فرامي‏گيرد و آنان را دچار کوردلي و انحراف و کژانديشي مي‏کند.

آري مردم در اين شرائط آنچنان به گناه و نافرماني خداوند عادت مي‏کنند که دلهايشان همچون صندوقچه‏اي آهنين که بر آن قفلي زده شود و آن قفل به مرور زمان زنگ بخورد و بازنگردد، قفلهاي سنگيني از تباهي و فساد، مجاري دل و فکر و انديشه آنان را مي‏بندد و تفکر و انديشه آزاد و سالم را از ايشان سلب مي‏کند.

«و استغلقت علي افئدتهم اقفال الرين...»[1].

ترجمه: قفلهاي آلودگي و تباهي بر دلهاي ايشان سنگيني مي‏کند و باز شدن، دشوار مي‏نمايد.









  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 233.