زمينههاي بعثت
«لما بدل اکثر خلقه عهد الله اليهم فجهلوا حقه و اتخذوا الانداد معه و احتالتهم الشياطين عن معرفته و اقتطعتهم عن عبادته فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبيائه»[1]. [صفحه 138] ترجمه: هنگامي که بيشترين مردم، پيمان الهي و سفارش او را دگرگون کردند پس حق او را نشناختند و با او خداياني ديگر پنداشتند و شياطين، ميان شناخت خدا و انسان مانع شدند و آنان را از بندگي پروردگار بازداشتند در چنين شرائط، او رسولان خويش برانگيخت و پيامبرانش را به دنبال هم فرستاد. در فاصلههاي زماني و در دوراني که انبياء حضور نداشتهاند و اين زمانها گاهي به عنوان اعصار جاهليت و گاهي هم به عنوان دوران فترت ياد ميشوند نياز بشر به شرائع الهي و برنامههاي آسماني که توسط پيامبران و سفيران الهي ارائه ميشود به طور محسوس مطرح ميگردد. جامعههاي بشري در اين روزگار آنچنان به انحطاط و پستي ميگرايند که زندگي آنان ويژگي انساني را از دست داده و بيشتر به زندگي حيوانات درنده شبيه ميشود. اميرالمومنين علي عليهالسلام در موارد مختلفي از نهجالبلاغه به بيان اوضاع و احوال مردم در دوران فترت و زماني که پيامبري براي ايشان مبعوث نشده و يا تعاليم او به دست فراموشي سپرده شده، پرداخته و بسياري از خصوصيات عصر جاهلي و ويژگيهاي جامعههائي را که فاقد پيغمبر بوده و يا از راهنمائي رسولان الهي بيبهره بودهاند به طور واضح ترسيم فرموده است. [صفحه 139] نکته جالبتر آنکه علي بن ابيطالب عليهالسلام در لابلاي بيانات شيوايش اشاره به اين نکته دارد که فترت داراي خصوصيات و ويژگيهائي است که اختصاص به يک زمان معين ندارد بلکه اين خصوصيات و ويژگيهاي جاهلي ممکن است براي ملتهاي آينده هم که پس از ظهور اسلام و بعثت آخرين رسول الهي و ارائه کاملترين دين و شريعت به وجود ميآيند، احتمالا پيش آيد. «و اني لاخشي عليکم ان تکونوا في فتره»[2]. ترجمه: و من بر شما از آن بيم دارم که در فترت باشيد (و گرفتار جاهليت شويد). مباحث اين درس که به بررسي ويژگيهاي اعصار جاهلت و دوران فترت ميپردازد و زمينههاي بعثت انبياء و به ويژه پيغمبر اسلام را مطرح ميسازد بر محور عناوين زير دور ميزند:
در شبانگاه جهل و ستم و در روزگاري که بشريت در بعد وسيعي در منجلاب جهل و فساد غوطه ميخورده و در دوراني که جامعهها به آخرين درجهي انحطاط و انحراف کشيده ميشدند و در زماني که ملتها منشور مقدس توحيد و يکتاپرستي را فراموش کرده و پيمان فطري خداجوئي را دستخوش نسيان ميساختند و آنگاه که خداپرستي جاي خود را به انواع پرستشهاي نادرست و ويرانگر مانند: خودپرستي، شيطانپرستي، دنياپرستي، شهوتپرستي و جاهپرستي و... ميداده در چنين شرائط و موقعيتهائي خداوند متعال با فرستادن يکي از رسولان و انبياء خويش بر بشريت منت مينهاد و در کوران چنين تيرگي و ظلمتي سپيده فجر اميد و نجات، با درخشش وجود يکي از پيغمبران، جهان را روشن ميساخت.
صفحه 138، 139.
حاکميت خط شيطان
گستردگي جهل و بيسوادي
انحطاط حتي در تفکرات ديني
جاهليت، سرچشمه اختلاف و آشفتگي
جدائي، بيگانگي و بيخبري
حيرت و سرگشتگي
بيعاطفگي
قتل و خونريزي
انواع جنگها
تزلزل و عدم ثبات
بحرانزدگي
بنبستها و تنگناها
گسترش ترس و وحشت
عدم رعايت حدود الهي
زنگار گناه
رسميت گناه
چيرگي ياس و نوميدي
چهره کريه زندگي
دانايان خوار و جاهلان عزيزند
کوردلي
انسانکشي
خلاصه درس
لغات