آيندهنگري
[صفحه 122] در هر صورت شکلها و قالبها نبايد حقايق را محدود و محصور کند و الفاظ قانون بايد داراي وسعت و گنجايشي باشد که در هر عصر و مصري نتواند قالبها و شکلها را در خدمت حقايق و راستيها قرار داده بدون آنکه از محتواي حق چيزي کاسته شود يا باطلي در آن راه يابد. لذا لازم است منبع قانونگزاري ابعاد مختلف انسان، نيازها و مسايل مختلفي که در زندگي وجود دارد مدنظر قرار داده و بر اساس آنها قانون ثابتي را بگذراند، تا از تزلزل و تغيير آن جلوگيري شود، قوانيني که براي انسان و جوامع وضع ميشود نبايد شرايط و ويژگيهاي زمان خاصي را ملاحظه کند، بلکه ميبايست همه انسانها را در عمود زمان ببيند و در عين حال که اختلافات نژادي و جغرافيايي و سياسي زيادي هست عدالت و حق نسبت به همه در هر زمان از قلم قانون تراوش کند و همه بهرهور گردند. علي (ع) آنگاه که از کتاب خدا، قرآن مجيد صحبتميکند به اين نکته اشاره دارد: «... و منهاجا لايضل نهجه و شعاعا لا يظلم ضووه و فرقانا لا يخمد برهانه... »[1]. [صفحه 123] قرآن بزرگراهي است که هر کس در آن حرکت کند مصون از گمراهي است و آفتابي است که روشني آن به ظلمت نميگرايد و روشنگر حق و باطل است که برهان آن هرگز خاموش نميگردد. از سه جمله فوق دريافت ميشود که اين کتاب قانون براي زمان خاصي نيست بلکه در همه روزگاران موجب هدايت و سعادت انسان است. و نيز دستوراتي وجود دارد که در مقطع خاصي مورد امر يا نهي است نه براي هميشه: «... و بين واجب بوقته و زائل في مستقبله...»[2]. و از همه صريحتر «... والله الله في القرآن لا يسبقکم بالعمل به غيرکم»[3]. خدا را خدا را در قرآن، که در عمل بدان ديگران بر شما سبقت نگيرند. يعني عمل به اين قوانين کامل و ابدي موجب سعادت است، هر کس که بدان عمل کند چه شما و چه ديگران. اگر در قوانين قرآن آيندهنگري نبود ممکن بود تعصب فرقهيي عدهيي را بدان ملزم کند اما ديگران هرگز، ولي در اينکه «هر کس بدان عمل کند بهرهور ميگردد» نشان جاودانگي و مفيد بودن آن در هر زمان است، بر ناردشاو ميگويد من هر کتابي را يکبار بيشتر مطالعه نميکنم، اما کتابي بر روي ميز من است که هر وقت چيز تازه و مطلب جديدي ميخواهم بدان مراجعه ميکنم و آن قرآن است. [صفحه 124] «... الا ان فيه علم ما ياتي و الحديث عن الماضي و دواء داءکم و نظم ما بينکم...»[4].
نکته مهم در قانون و قانونگزاري، ثبات و دوام آن است، هر چه عمر قانون بيشتر باشد نشاندهنده اتقان و کمال آن است، قوانيني که زود دستخوش تغيير ميگردد از نقص و نارسايي آن حکايت ميکند، انسان هميشه در يک حال نيست و شرايط زيست مساوي و بر يک منوال نميباشد و جامعه همواره در پرتو زمان راه تغيير و تحول را ميپويد و اين تحول گرچه اصول ثابت و لايتغير را نميتواند بر هم زند ولي در هر حال دگرگونيهايي را به دنبال خواهد داشت که لااقل ظروف و ظواهر را در بر ميگيرد و ارتباطات را بر شکلهاي ديگر به جريان مياندازد.
صفحه 122، 123، 124.