رازداري
«فان في الناس عيوبا، الوالي احق من سترها، فلا تکشفن عما غاب عنک، فاستر العوره ما استطعت يستر الله منک ما تحب ستره من رعيتک...»[1]. مردم البته عيبهايي دارند که زمامدار بايد بيش از هر کس ديگر در پردهپوشي آن عيبها بکوشد، بنابراين به کشف عيبهايي که بر تو پنهان مانده است، مپرداز، پس تا ميتواني عيوب مردم را بپوشان تا خدا نيز آنچه را که تو دوست داري از مردم پوشيده بماند، براي تو فروپوشاند.
والي بايد در برخورد با اشتباهات و لغزشهاي شخصي و کوچک، رازداري کند و تا آنجا که ممکن است و حقوق ديگران تضييع نميشود بايد آبروي او را بريزد: