عواطف انساني
«... و ما ظننت انک تجيب الي طعام قوم عائلهم مجفو و غنيهم مدعو...»[1]. هرگز گمان نميبردم که تو دعوت قومي را براي سفرهيي بپذيري که مستمندان مورد جفا و بيمهري قرار گيرند ولي ثروتمندان را دعوت کنند... [صفحه 111]
کارگزاران اگر نميتوانند امکانات مطلوب و مورد نظر را به مردم بدهند بايست از امکانات خود بکاهند تا در رنج مردم شريک باشند و فقرا و محرومان بدانند که کارگزاران هم مانند آنان در تنگنا و محروميتند تا عواطف انساني آنها جريحهدار نگردد و بدانند که همه در يک شرايطند:
صفحه 111.