شناخت مقدمه ي تحول











شناخت مقدمه‏ي تحول



دانستيم که انسان به تفکر و بينش زنده است و اصولا مفهوم حيات و هستي در گرو رشد انديشه و به ثمر رسيدن آن، تا مرز «تحول کيفي و دروني» است.

و به بيان روشنتر: اين انديشه است که با تولد آن، انسان متولد مي‏شود و زندگي انساني که فراتر از شکل ظاهري «خور و خواب وخشم و شهوت» است، تحقق مي‏يابد و اين نوزاد نورسته همواره مراحل بالندگي و شکوفائي را طي کرده و به دگرگونيهاي بنيادين يعني مقام «خليفه اللهي» مي‏رسد.

اينک سخن در مراحل اين سير معنوي و اين حرکت جوهري است، يعني چگونه اين نوزاد، منزل به منزل پيش آيد تا به رشد و شکوفائي برسد و قله‏ي رفيع کمال را دريابد.

خوانديم که نخستين حرکت در اين راه، تحقيق و بررسي در مسايل اصلي و زيربنايي است و نيز دانستيم که اگر اين کار بحق و بهنجار صورت گيرد، مولد بينش و جهان‏بيني راستين گرديده و مجموعه‏يي از افکار ناب فلسفي و عرفاني را به آدمي هديه مي‏کند و در تاريکزار افکار مختلف، چراغي فراراه او مي‏افروزد.

[صفحه 62]


صفحه 62.