اميد در فرهنگ اسلامي
الا مل رحمه لامتي و لو لا الامل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرا.[1]. اميد براي امت من رحمت است و اگر اميد نبود هيچ مادري فرزند خود را شير نمي داد و هيچ باغباني درختي نمينشاند. به داستاني در اين زمينه دقت کنيد: «حضرت عيسي (ع) نشسته بود، پيرمردي را ديد که بيل به دست دارد و زمين را شخم ميزند. آن حضرت براي آموزش سمعي و بصري و آشناسازي با اسرار آفرينش از خدا درخواست کرد که اميد را از او بگيرد. ناگهان پيرمرد بيل را به يک طرف افکند و بر روي زمين دراز کشيد. ساعتي نگذشت دوباره حضرتش از خدا خواست که اميد را به قلب آن پير برگرداند. پس او يکباره از جاي برجست و شروع به کار کرد. [صفحه 356] حضرت عيسي از او ماجراي اين دو حالت مختلف را پرسيدند. او پاسخ داد: آنگاه که مشغول کار بودم ناگهان پيش خود گفتم تا کي بايد زحمت کشيد، تو پيرمرد کهنسالي: ديگر بس است، پس بيل را به کناري افکندم و خوابيدم. سپس دوباره اين فکر در نظرم قوت گرفت که تو بايد زندگي کني و تا وقتي زنده هستي بايد تلاش کني لذا دوباره برخاستم و مشغول کار شدم.»[2]. نگاه کنيد به بيان امام که چگونه زندگي محدود دنيا را به زندگي نامتناهي و ابدي پيوند ميدهد و در نتيجه اميد به زندگي ابدي و پايانناپذير را در دلهاي مومنان ميآفريند: و لولا الاجل الذي کتب الله عليهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم...[3]. اگر اين زندگي مقدمهي زندگي اصلي در آخرت نبود و محدوديت عمر وجود نداشت که دروازهي ابديت را نشان دهد، جان تقويپيشگان در کالبدشان قرار نميگرفت و تحمل ماندن در اين سراي محدود و پست را نداشت. اما دورنماي آن زندگي زيباي دائمي است که آنان را به تحمل در اين خانهي محدود و تاريک دعوت ميکند تا از آن توشهيي براي زندگي ابدي خود برگيرند. لذا مومن با تقوي در پرتو اين اعتقاد است که ناراحتي و افسردگي ندارد و در نشاط دائم و دنيايي از اميد و شادي به سر ميبرد. او هيچگاه احساس نااميدي و اندوه نميکند و حتي در سختترين شرائط زندگي نور اميد در چشمهاي او برق ميزند. [صفحه 357] نمونهي اعلاي آن، لحظههاي ارتحال ملکوتي اولياء خداست که زيباترين و شادمانهترين حالات است. امام اميرالمومنين علي عليهالسلام در لحظهي شهادت فرمود: «فزت و رب الکعبه» (به خداي کعبه رستگار شدم). و سيد الشهداء عليهالسلام به هنگام شهادت با چهرهيي پرفروغ و نوراني، سرود: صبرا علي قضائک يا رب الا اله سواک يا غياث المستغيثين» را سر داد. [صفحه 358]
پيامبر گرامي فرمود:
صفحه 356، 357، 358.