اعتقاد به معاد و احتراز از ظلم و خيانت











اعتقاد به معاد و احتراز از ظلم و خيانت



سومين بحث از آثار اجتماعي اعتقاد به معاد، مشکل بشريت امروز يعني ظلم و تجاوز مردم به يکديگر و محترم نشمردن حقوق مظلومان و محرومان است که محصول آن، ايجاد جامعه‏ي «درنده خوي» و حالت «تکالب»[1].

است، منتهي در شکل مردن و کامپيوتريزه‏ي آن و به قول آن نويسنده: «جاهليت قرن بيستم». و اگر اين حالت و روند آن شدت يابد و مهار نشود به نابودي انسان ختم خواهد شد.

ما امروزه شاهد بزرگترين مصاديق ظلم و تجاوز انسان به انسان از سوي استکبار جهاني هستيم که با ترفندهاي شيطاني و ظواهر فريبنده، ملتها را به زنجير مي‏کشد و اموال و سرمايه‏هاي آنها را به يغما مي‏برد. ولي بايد توجه داشت که «خوي تجاوزگري» منحصر به استکبار و در سطح بين‏المللي نيست و در بسياري از افراد وجود دارد که اگر کنترل نشود در هر شرائطي که باشند دست به ستمگري و بيداد مي‏زنند و حتي حقوق برادران و خواهران خود را هم مورد تاخت و تاز اميال نفساني و هواهاي خود قرار مي‏دهند.

[صفحه 349]

ما، در اين درس در جستجوي پيدا کردن مهمترين راه جلوگيري از ستم و ستمگري در جامعه هستيم که خودمان نسبت به يکديگر ظلم و تجاوز روا نداريم و سيمايي از جامعه‏ي ايده‏آل انساني را با رفتار عادلانه و اسلامي خود ترسيم کنيم.

انبياء معظم الهي هم براي حل همين مشکل بزرگ دعوت خود را آغاز کردند. قرآن کريم اين حقيقت را بي‏پرده بيان مي‏کند:

لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...[2].

زندگي عادلانه يعني زندگي‏يي که در آن ظلم و تجاوز نباشد. پس محصول کتاب و ميزان (دعوت انبياء) «عدل اجتماعي» است که در پرتو آن انسانها به کمال مي‏رسند. کمال انسان در کوهها و بيابانها و زندگي فردي نيست، بلکه در جامعه‏ي متعالي است که همه‏ي زمينه‏هاي پرورش صحيح و پيشرفت امور را در اختيار همگان نهاده و هيچ استعدادي را مهمل نمي‏گذارد و حق هيچ کس را ضايع نمي‏سازد:

العدل يضع الامور مواضعها.[3].

عدالت آنست که همه امور در جاي خود و بر اساس صحيح قرار گيرد.

[صفحه 350]

اسلام تنها درمان کلي را مطرح نمي‏کند بلکه راه تحقق آن را هم بيان مي‏نمايد. چه کنيم که جامعه‏ي ايده‏ال انساني تحقق يابد و ظلم و تجاوز ريشه کن شود؟ آيا به طور اتوماتيک امکان‏پذير است؟ خير، البته در حيوانات، «هدايت غريزي» اين نقش را دارد ولي اختيار انسان که ملاک ارزش و برتري اوست اين هدايت غريزي را برداشته و واگذار به انتخاب خود او کرده است.

در عين حال راههاي تحقق اين آرمان والا را هم نشان داده است که يکي از مهمترين آنها اعتقاد به معاد است. نگاه کنيد به اين سخن امام اميرالمومنين علي عليه‏السلام:

بئس الزاد الي المعاد العدوان الي العباد.[4].

ستم کردن به بندگان خدا توشه‏ي بدي براي روز رستاخيز است.

ظلم و تجاوز به حقوق ديگران ولو از يک فرد به ظاهر متعبد هم باشد بدترين گناه است و کسي که به قصد نزديک شدن به خدا و نجات در روز قيامت عبادت مي‏کند هرگز نمي‏بايد دستش به ظلم دراز شود. پس اگر کسي هم عبادت مي‏کند هرگز نمي‏بايد دستش به ظلم دراز شود. پس اگر کسي هم عبادت کند و هم ظلم، يا آن عبادت ريائي و دروغين است و يا عبادت‏کننده نادان و از شناخت خدا و دين محروم است. و اين يک اصل کلي است که در کلام امام به عنوان «ضد ارزش» خطرناک مطرح گرديده و در تمام امور بايد مورد توجه قرار گيرد تا دامان عدالت انسان آلوده نگردد.

امام عليه‏السلام براي تثبيت و تقويت اصل عدالت در جامعه و نشان دادن اهميت آن در زندگي اشاره به روش خويش و برخورد با حقوق مردم دارد که نهايت خوف از عذاب خدا در روز قيامت را در زندگي مجسم مي‏کند تا مردم به طور جدي از ظلم بپرهيزند:

[صفحه 351]

والله لان ابيت علي حسک السعدان مسهدا او اجر في الاغلال مصفدا احب الي من ان القي الله و رسوله يوم القيامه ظالما لبعض العباد...[5].

سوگند به خدا اگر بر خار شتر، شب را تا صبح بيدار بمانم و يا به زنجيرم ببندند و به هر سوي بکشانندم بيشتر دوست مي‏دارم تا در روز رستاخيز، خدا و پيامبرش را شرمسارانه ديدار کنم در حالي که نسبت به برخي از بندگان خدا ستم روا داشته باشم.

مردم اگر بازتاب ظلم خود را ببينند که چه پيامدهاي خطرناک و زيانباري دارد مسلما از آن پرهيز کرده و از لذائذ مقطعي آن با همه‏ي جاذبه‏هايي که دارد اجتناب مي‏کنند و حتي المقدور تلاش از رهائي آن را دارند.

[صفحه 352]


صفحه 349، 350، 351، 352.








  1. تکالب از کلمه‏ي «کلب» به معناي سگ مي‏باشد، يعني دو نفر که به جان يکديگر مي‏افتند و هر يک تلاش مي‏کند ديگري را از پا درآورد.
  2. قرآن کريم، سوره‏ي حديد، آيه‏ي 25.
  3. نهج‏البلاغه، قصار 437.
  4. نهج‏البلاغه، قصار 221.
  5. نهج‏البلاغه، خطبه 224.