اعتقاد به معاد و احتراز از ظلم و خيانت
است، منتهي در شکل مردن و کامپيوتريزهي آن و به قول آن نويسنده: «جاهليت قرن بيستم». و اگر اين حالت و روند آن شدت يابد و مهار نشود به نابودي انسان ختم خواهد شد. ما امروزه شاهد بزرگترين مصاديق ظلم و تجاوز انسان به انسان از سوي استکبار جهاني هستيم که با ترفندهاي شيطاني و ظواهر فريبنده، ملتها را به زنجير ميکشد و اموال و سرمايههاي آنها را به يغما ميبرد. ولي بايد توجه داشت که «خوي تجاوزگري» منحصر به استکبار و در سطح بينالمللي نيست و در بسياري از افراد وجود دارد که اگر کنترل نشود در هر شرائطي که باشند دست به ستمگري و بيداد ميزنند و حتي حقوق برادران و خواهران خود را هم مورد تاخت و تاز اميال نفساني و هواهاي خود قرار ميدهند. [صفحه 349] ما، در اين درس در جستجوي پيدا کردن مهمترين راه جلوگيري از ستم و ستمگري در جامعه هستيم که خودمان نسبت به يکديگر ظلم و تجاوز روا نداريم و سيمايي از جامعهي ايدهآل انساني را با رفتار عادلانه و اسلامي خود ترسيم کنيم. انبياء معظم الهي هم براي حل همين مشکل بزرگ دعوت خود را آغاز کردند. قرآن کريم اين حقيقت را بيپرده بيان ميکند: لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...[2]. زندگي عادلانه يعني زندگييي که در آن ظلم و تجاوز نباشد. پس محصول کتاب و ميزان (دعوت انبياء) «عدل اجتماعي» است که در پرتو آن انسانها به کمال ميرسند. کمال انسان در کوهها و بيابانها و زندگي فردي نيست، بلکه در جامعهي متعالي است که همهي زمينههاي پرورش صحيح و پيشرفت امور را در اختيار همگان نهاده و هيچ استعدادي را مهمل نميگذارد و حق هيچ کس را ضايع نميسازد: العدل يضع الامور مواضعها.[3]. عدالت آنست که همه امور در جاي خود و بر اساس صحيح قرار گيرد. [صفحه 350] اسلام تنها درمان کلي را مطرح نميکند بلکه راه تحقق آن را هم بيان مينمايد. چه کنيم که جامعهي ايدهال انساني تحقق يابد و ظلم و تجاوز ريشه کن شود؟ آيا به طور اتوماتيک امکانپذير است؟ خير، البته در حيوانات، «هدايت غريزي» اين نقش را دارد ولي اختيار انسان که ملاک ارزش و برتري اوست اين هدايت غريزي را برداشته و واگذار به انتخاب خود او کرده است. در عين حال راههاي تحقق اين آرمان والا را هم نشان داده است که يکي از مهمترين آنها اعتقاد به معاد است. نگاه کنيد به اين سخن امام اميرالمومنين علي عليهالسلام: بئس الزاد الي المعاد العدوان الي العباد.[4]. ستم کردن به بندگان خدا توشهي بدي براي روز رستاخيز است. ظلم و تجاوز به حقوق ديگران ولو از يک فرد به ظاهر متعبد هم باشد بدترين گناه است و کسي که به قصد نزديک شدن به خدا و نجات در روز قيامت عبادت ميکند هرگز نميبايد دستش به ظلم دراز شود. پس اگر کسي هم عبادت ميکند هرگز نميبايد دستش به ظلم دراز شود. پس اگر کسي هم عبادت کند و هم ظلم، يا آن عبادت ريائي و دروغين است و يا عبادتکننده نادان و از شناخت خدا و دين محروم است. و اين يک اصل کلي است که در کلام امام به عنوان «ضد ارزش» خطرناک مطرح گرديده و در تمام امور بايد مورد توجه قرار گيرد تا دامان عدالت انسان آلوده نگردد. امام عليهالسلام براي تثبيت و تقويت اصل عدالت در جامعه و نشان دادن اهميت آن در زندگي اشاره به روش خويش و برخورد با حقوق مردم دارد که نهايت خوف از عذاب خدا در روز قيامت را در زندگي مجسم ميکند تا مردم به طور جدي از ظلم بپرهيزند: [صفحه 351] والله لان ابيت علي حسک السعدان مسهدا او اجر في الاغلال مصفدا احب الي من ان القي الله و رسوله يوم القيامه ظالما لبعض العباد...[5]. سوگند به خدا اگر بر خار شتر، شب را تا صبح بيدار بمانم و يا به زنجيرم ببندند و به هر سوي بکشانندم بيشتر دوست ميدارم تا در روز رستاخيز، خدا و پيامبرش را شرمسارانه ديدار کنم در حالي که نسبت به برخي از بندگان خدا ستم روا داشته باشم. مردم اگر بازتاب ظلم خود را ببينند که چه پيامدهاي خطرناک و زيانباري دارد مسلما از آن پرهيز کرده و از لذائذ مقطعي آن با همهي جاذبههايي که دارد اجتناب ميکنند و حتي المقدور تلاش از رهائي آن را دارند. [صفحه 352]
سومين بحث از آثار اجتماعي اعتقاد به معاد، مشکل بشريت امروز يعني ظلم و تجاوز مردم به يکديگر و محترم نشمردن حقوق مظلومان و محرومان است که محصول آن، ايجاد جامعهي «درنده خوي» و حالت «تکالب»[1].
صفحه 349، 350، 351، 352.