جلوهيي ديگر از ياد معاد
لا تقل ما لا تعلم، بل لا تقل کل ما تعلم فان الله فرض علي جوارحک کلها فرائض يحتج بها عليک يوم القيامه.[1]. از آنچه نميداني لب فروبند، بلکه هر چه را هم که ميداني مگو، زيرا خداوند بر همهي اعضاء و جوارح تو واجباتي را معين فرموده که روز رستاخيز از آن بازخواست خواهد کرد. ميدانيم که سخن گفتن نقش اول را در زندگي به عهده دارد و مرد تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد. مقدمهي همهي کارها و ارتباطات [صفحه 347] بيان و کلام است و نيز تمام جنگها و درگيريها از کلام آغاز ميشود، لذا علم سخن گفتن از مهمترين ارکان زندگي است. «غيبت»، «تمت»، «دروغ» از بزرگترين عوامل سقوط فرد و جامعه و نابودي خانوادههاست و متاسفانه بيشتر مردم به عمق فاجعه آگاه نيستند و محور ارتباطات آنان سخنان بيجا و نادرست است و لذا بسياري از ظلمها و حقکشيها صورت ميپذيرد و حقوق انسانها پايمال ميشود، مگر آنکه عامل بازدارندهي مهمي سر راه باشد که بتواند جلوي اين سيل ويرانگر را بگيرد و هيچ عاملي بالاتر و کنترلکنندهتر از عامل دروني و اعتقادي نيست. البته منظور بياثر بودن کنترلهاي ظاهري نيست بلکه اگر اعتقاد نباشد کنترلهاي ظاهري هم چندان موثر نميافتد. امام عليهالسلام در حديث فوق، اين ارتباط نيرومند را بيان ميفرمايد که آن: حضور در محضر الهي و پاسخگويي در روز قيامت است که از همهي اعضاء و جوارح انسان سوال ميشود و کسي نميتواند خود را از آن معاف دارد. بنابراين امکان ندارد در زندگي حتي به موري آزار رساند و برخلاف رضاي الهي و قوانين آسماني عمل کند. [صفحه 348]
يکي ديگر از جلوههاي اعتقاد به «معاد» را در زندگي به تماشا مينشينيم و از عطر کلام امام العارفين علي عليهالسلام رابطه زندگي را با معاد دريافت ميکنيم:
صفحه 347، 348.