روح شجاعت و حماسه
[صفحه 297] است، اگر شجاعت او برتر و بالاتر از همه و در اوج کمال نباشد نميتواند جامعه را رهبري کند و از منزلهاي سخت و حساس، سالم عبور دهد، لذا اميرالمومنين عليهالسلام خطاب به مالک اشتر، يکي از شرائط مهم رهبري و مديريت سياسي اجتماعي را شجاعت بيان ميکند. «ثم اهل النجده و الشجاعه و السخاء و السماحه.»[1]. بديهي است در جامعه خواهناخواه، افراد فرصتطلب، زورگو و ظالم يافت ميشوند که با موعظه و ارشاد به راه حق و عدالت تسليم ميشوند و تلاش ميکنند براي بهرهوريهاي نامشروع خود جامعه را بر هم زنند و «نسل و حرث» را به هلاکت و نابودي بکشانند، بايد به اينگونه افراد قاطع و قوي برخورد شود تا جلوي فساد و طغيان آنها سد گردد، در غير اين صورت «آنارشيسم» و هرج و مرج پديد آمده و جامعه سقوط خواهد کرد. روشن است که برخورد قوي بايد از يک روح قوي و شجاع سرچشمه گيرد و تا رهبر جامعه اسوهي شجاعت نباشد نميتواند نظام حکومت را بر مبناي شجاعت و قدرت پي ريزي و اداره کند. امام ميبايست چنان شجاع باشد که در برابر شانتاژها و تحريکات و توطئهها و تهديدها و تطميعهاي جواني چون کوه استوار باشد، نگاه کنيد به کلمات زيباي امام در اين باره: «من در بحران و کوران حوادث، که شيرازهي جامعه از هم پاشيده شده بود، به زمامداري قيام کردم، در آن هنگام که همه، سر در گريبان فروبرده، زانوهاي غم در بغل ميفشردند و زبانشان به لکنت افتاده بود، پيش تاختم و فرياد کردم... چونان کوه ايستادم و مقاومت نمودم و از تندبادهاي شکننده نلرزيدم...»[2]. «مظلومان مطرود، که شلاق ذلت، سيماي آنان را سياه کرده است در پيشگاه عدالت من عزيز و سرفرازند تا حقشان را گرفته و به آنان بازگردانم و زورمداران ستمگر هر که باشند در حوزهي عدل علوي و تا مرز بزاستادن حق از آنان، ضعيف و محکومند».[3]. [صفحه 298] يکي از مهمترين عوامل و ريشههاي اصلي شجاعت، هدفدار بودن و عشق به استقرار حق و عدالت است که سراسر وجود اميرالمومنين علي عليهالسلام را فراگرفته بود، به طوري که جز «حق» چيزي را نميديد و به چيزي جز «عدالت» فکر نميکرد و همواره از آغاز زندگي و زمان رسول خدا (ص) چنين بود، لذا از صدر اسلام و در کنار پيامبر عزيز در تشکيلات رزمي و در خط مقدم جهاد و مبارزه سر از پا نميشناخت و در موقعتهاي حساس و خطرناک از مرگ و شهادت استقبال ميکرد و ترس و جبن هرگز به دل آن دريا دل راه نيافت، نگاه کنيد به خطبهي سراسر شور و حماسه آن بزرگوار صادق: «به خدا سوگند من از آغاز اسلام تا رسيدن به پيروزي نهايي و استقرار پايههاي متين اين آئين الهي از پيشتازان و خطشکنان سپاه اسلام بودم و هرگز سستي و ترس در وجودم راه نيافت، سوگند به آن ذات يگانه، پوستهي باطل را درهم ميشکنم تا حق را از زندان باطل رها سازم».[4].
يکي از مهمترين ويژگيهاي امام که هادي و راهبر جامعهي اسلامي در همهي ابعاد و به سوي زندگي عالي انساني است، شجاعت و قدرت روحي و حماسي اوست، در واقع اين امام است که با همهي دشمنان و مخالفان روبرو
صفحه 297، 298.