ديدگاه متعالي











ديدگاه متعالي



رهبري انسانها در زندگي، علاوه بر علم و آگاهي، نياز شديد به وارستگي و بزرگواري و بلندنظري دارد که همه‏ي اينها در کلمه‏ي «زهد» خلاصه مي‏شود، زاهد آن انسان بلندگراي بلندهمت است که جز به بزرگي‏ها و رسيدن به مقام انسان کامل که همان قرب به خداست فکر نمي‏کند، زيبائي‏هاي فريباي دنيا و شيريني‏هاي متنوع و دلفريب و ديگر جاذبه‏هاي مادي کوچکتر از آنست که دل او را ربوده و او را از مسير حق و عدالت و قرب به خدا بازدارد.

اين روش نه آنکه تحميلي بر او باشد و او با سختي و مشقت خود را از زير بار جاذبه‏ها بيرون بکشد، بلکه آرزو و ايده‏ي اوست که بر بام ماديت پا نهد و به اوج اخلاق و فضيلت برسد و در فضا روحانيت و انسانيت تنفس کند، اجتناب از زرد و سرخ دنيا براي او رنجي نيست، بلکه سعادتي است که وارسته است.

اولياء خدا دنيا و مظاهر آنرا به عنوان وسيله و مقدمه‏اي براي رسيدن به اهداف الهي مي‏بينند، لذا به مقدار لازم و ضروري بسنده کرده و بيش از آن را آلودگي و گرفتاري مي‏دانند که هرگز دور و بر آن نمي‏گردند.

امام العارفين علي- سلام خدا بر او- با اينکه از نظر توليدات کشاورزي و آبرساني و آزادسازي بردگان از دسترنج خويش در تاريخ اسلام عظمت‏هايي آفريده است، به طوري که هزار بنده را[1] خريد و در راه خدا آزاد کرد و

[صفحه 296]

نخلستان‏ها و قنات‏هايي به وجود آورد و همه را وقف نمود، زندگي او در ساده‏ترين وضع و زاهدانه‏ترين شرائط بود و از اين امر لذت مي‏برد، بشنويد:

«سوگند به خداي آنقدر اين لباس پشمينه‏ام را وصله زدم که از وصله زننده‏ي آن شرمسار گرديدم، شخصي به من گفت: چرا آن را دور نمي‏اندازي؟[2].

در پاسخ گفتم: دور شو از من که صبحگاهان، شبروان ستايش مي‏شوند».

و در جاي ديگر اشاره به لزوم زهد رهبران و مسوولان مي‏نمايد و چون خود در اين مقام است نمونه‏يي از روش خويش را بيان مي‏کند تا مردم بدانند امام راستين بايد زاهد باشد و با اينکه همه‏ي امکانات در اختيار اوست نبايد از همه‏ي آن بهره‏وري نمايد:

«آگاه باشيد، پيشوا و رهبر شما از دنيا تنها به دو جامه‏ي کهنه بسنده کرده است و از نظر غذا فقط به دو قرص نان جوين، هان: اي مسلمانان، شما چنين قدرت و تواني نداريد، اما علي (ع) را در راه پارسايي و پرهيزکاري، کوشش و تلاش، عفت و پاکدامني، دقت و درستکاري ياري دهيد، سوگند به خداي که از دنياي شما زر و سيمي نيندوختم، از غنائم و اموال آن ذخيره‏يي نکردم و علاوه بر اين دو جامه حتي لباس کهنه‏ي ديگري فراهم نکردم و از زمين‏هاي آن حتي يک وجب هم حيازت و تصرف ننمودم».[3].

جاي جاي نهج‏البلاغه کتاب زهد علي (ع) است، آن هم چه زهد شکوهمند و بزرگوارانه‏يي که سيماي زندگي انسان کامل است و براي همه‏ي انسانها رهنمود و ارائه طريق.


صفحه 296.








  1. سفينه البحار مرحوم محدث قمي: کلمه‏ي «عبد».
  2. والله لقد رقعت مدرعتي هذه حتي استحييت من راقعها و لقد قال قائل الا تنبذها عنک، فقلت اغرب عن يفعند الصباح يحمد القوم السري. (نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 160).
  3. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 45.