علي پردهها را بالا ميزند
«شما موقعيت مرا با پيامبر ميدانيد که چه وابستگي نزديک و جايگه ويژهيي داشتم».[1]. «آن بزرگوار مرا از همان شيرخوارگي به دامن ميگرفت و به سينه ميچسباند و در بستر خويش پناه ميداد و بدنش را به بدنم ميساييد و بوي دلاويزش را در مشام جانم ميريخت، لقمه را مي جويد و آنگاه به دهان من مينهاد». و از سوي من نه دروغي در گفتار ديد و نه خطائي در کردار و خداوند از همان اوان شيرخوارگي، ( درود خدا بر او و بر خاندان وي) سترگترين فرشتگان خويش را بر وي گمارده بود تا شب و روز او را به راه فضيلتها و نيکيهاي اخلاقي جهان رهنمون باشند. من نيز از او پيروي ميکردم، درست مانند نوباوهيي که پابپاي مادر ره ميسپارد و او هر روز از خصلت خويش نشاني را چون پرچمي برميافراخت و به من فرمان ميداد که از آن پيروي کنم. نور وحي و رسالت را ميديدم و بوي پيمبر را ميشنيدم، آن حضرت به من ميفرمود: «آنچه را من ميشنوم، تو نيز ميشنوي و آنچه را من ميبينم، تو نيز ميبيني، جز اينکه تو پيامبر نيستي بلکه وزيري، خير بر تو باد!». و عاليترين و مهمترين اوج مقام علمي آن حضرت جملهي زير است: [صفحه 295] «فاسالوني قبل ان تفقدوني» «پيش از آنکه مرا از دست بدهيد از من پرسش کنيد، سوگند به آن کس که جانم در دست قدرت اوست از هر چيز که بپرسيد از امروز تا فرداي قيامت و از هر گروهي که صد نفرشان راه يافته و صد نفرشان گم گشته باشند، شما را به فريادگر و فرمانده و راننده و فرودگاه و بارانداز آن و کشتهشدگان و مردگانشان خبر ميدهم...».[2].
در مرحلهي بعد امام عليهالسلام روشنتر از پيش مقام علمي خود را که از منبع علوم نبوي بهره گرفته صريح و بيپرده بيان ميفرمايد، حضرت در اين خطبه زمينهي تربيتي و رشد الهي و ملکوتي خود را در دامن وحي به تفصيل توضيح ميدهد و ريشهي ارتباطات روحي و معنوي خود را با مقام رسالت عظمي بسان تابلويي گويا در معرض ديد همگان قرار ميدهد تا مهي عمق مطلب و ارتباط علمي مقام ولايت را به تماشا بنشينند:
صفحه 295.