علي جانشين پيامبر، رهبر شايسته











علي جانشين پيامبر، رهبر شايسته



پس از بحث در ضرورت رهبري و ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي و معنوي آن، به شناخت و معرفي مصداق اين حقيقت مي‏رسيم، در اين مورد گرچه سخنان بسيار و آراء و نظراتي متفاوت عرضه شده و گروهي با زبان توهين و تکفير خواسته‏اند مسئله را به اثبات برسانند و عده‏يي هم پا را از گليم بحث و استدلال فراتر برده و براي تحميل آراء و افکار خود به قوه‏ي قهريه متوسل گشته‏اند و چهره‏ي زيباي زندگي را در زير ابرهاي سياه تعصب و جهالت، زشت و وحشتناک نشان داد، و تلاش کرده‏اند تا اهل يک خانه و فرزندان يک پدر و مادر را به جان يکديگر انداخته و سرچشمه‏ي دوستي و برادري را به پندار دستيازي به هوس‏هاي شيطاني گل‏آلود ساخته و فضاي پاک و روشن زندگي را غبارآلود و تاريک سازند.

مسئله‏ي امامت و ولايت همواره در طول تاريخ در چنين مرزي قرار داشته است و دشمن تلاش مي‏کرده، آتش اختلاف را بين مسلمانان بيفروزد تا فرصتي براي چپاول و غارت سرمايه‏ها و منابع آنها فراهم آورد و به آنان آقايي بفروشد.

[صفحه 288]

راستي چه معنايي دارد که تعصبات قومي کنار گذاشته شود و عالمان و انديشمندان در فضايي آزاد از مسير عوام‏زدگي‏ها و تنگ‏نظري‏ها به بحث و گفتگوي علمي بنشينند؟ و باز چه مانعي دارد که اگر در بعضي مسايل به هر دليل به توافق نرسيدند، مانند و طلبه‏يي باشند که امام امت «قدس سره» فرمود: «پساز مباحثه و قيل و قال شديد طلبگي، با هم چاي مي‏نوشند و با يکديگر مهربانند».

ما اگر در بحث و گفتگوي علمي و تحقيقي موفق نشويم يک فکر و يک راه را برگزينيم، چرا بايد يکديگر را تکفير کنيم و مهر دوستي اسلامي را از دل بيرون بريم و «اخوت اسلامي» را قرباني کنيم.

مگر پيامبر اکرم (ص) نفرمود: «مومنان در مهرباني و عطوفت ورزيدن به يکديگر چون يک جسدند که اگر عضوي به درد آيد ساير عضوها را قراري نماند و در تب و تاب و بيداري همه‏ي اعضاء شريک خواهند بود».[1].

پيامبر (ص) فرمود: «مسلمان بر برادرش سي حق دارد که يکي از آنها اينست: دوست او را هم دوست بدارد و با او دشمني و کينه‏توزي نکند»،[2] و نيز او را خوار و بيمقدار نسازد و آنچه از خوبي‏ها براي خود مي‏خواهد براي او نيز بخواهد و آنچه براي خويش ناپسند و ناروا مي‏بيند براي برادر ديني‏اش هم‏چنان باشد. چه لزومي دارد که اگر نخواستيم در کنار هم و يار و غمخوار يکديگر باشيم، شمشير به روي هم بکشيم و با کفار و بيگانگان در دفع برادران مسلمان خود همکاري کنيم، آنجا که قرآن صريحا مي‏فرمايد:

«يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا اليهود و النصاري اولياء...»

«اي ايمان آورندگان، يهود و نصاري را دوست و همراز خود مگيريد».[3].

آيا مسلمان به مسلمان نزديکتر است يا به کافر و مشرک؟!!

مسلمانان بايد بهوش باشند و فريب توطئه‏ها را نخورند و نه تنها مهر مسلمانان را به هيچ قيمتي از دل بيرون نکنند بلکه دستهاي جنايتکاري که تلاش مي‏کنند به جاي «اخوت اسلامي» دشمني و کينه را در قلبهايمان بريزند، قطع کنند و عملا دست رد به سينه‏ي پليدشان برکوبند.

[صفحه 289]

هر چه باشد مسلمان با يکديگر بيش از هر کس ديگر نزديکي و مشترکات دارد و بالاخره اوست که غم برادر را، غم خود و شادي او را شادي خود مي‏داند.

چرا بايد قلعه‏ي محکم «اخوت اسلامي» با بهانه‏ها و تبليغات سوء و واهي درهم کوبيده شده، درخت دوستي را از بيخ و بن برکنيم و آنگاه، به خانه‏ي دشمن پناه بريم که «نيمه شب کارد بر حلقوممان بمالد».

بحث «امامت علوي» از اين ديدگاه متعالي و جامع الاطراف مطالعه و بررسي مي‏شود، ما در عين حال که نمي‏خواهيم ديدگاهها و اصول خود را بر ديگر برادران مسلمان تحميل کنيم و با ديده‏ي احترام کامل به آنان مي‏نگريم، از آنها هم مي‏خواهيم که به سخنان و مطالب ما با ديده‏ي انصاف و «عين الرضا» بنگرند و تصور نکنند که خداي نخواسته ما از روي عناد و تعصبات قومي و نژادي و يا فرقه‏گرايي مطالبي را بيان مي‏کنيم، استدلال‏ها را در محيطي خالي از اينگونه افکار بررسي کنند و جوابي براي روز جزا که همه‏ي ما بدان معتقديم تهيه کنند، آنگاه هر راهي که حق تشخيص دادند برگزينند، کينه‏ي مسلماني را به دل گرفتن قطعا مخالف اسلام و قرآن است: «انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويکم».[4].

و در نهايت اگر راهي را که برمي‏گزينند مخالف با راه ديگر برادران آنهاست و واقعا معتقدند که بايد از نظر فکري و اعتقادي در مسئله‏ي امامت جدا باشند مانعي ندارد، لکن نپذيرفتن يک مسئله به معناي ويران کردن تمام علقه‏هاي انساني و اسلامي نيست، در کدام مکتب علمي يا ديني است که اختلاف در مسايل وجود نداشته باشد؟ آيا اين اختلاف در تفکر بايد موجب درگيري و پنجه در پنجه يکديگر افکندن و سرانجام دشمني و برادرکشي باشد؟!!

[صفحه 290]

انسان‏هايي که خود را معيارهاي اسلامي منطبق کرده و از رشد فکري و تعالي روحي برخوردارند، اين چنين نيستند و با اينکه از نظر مباني و مسايل علمي و سياسي اختلافات زيادي دارند ولي معذلک در کنار يکديگر و به طور مسالمت‏آميز زندگي کرده و به پيشرفت خود ادامه مي‏دهند.

قطعا اين نقشه‏ي دشمنان اسلام و انسان است که انگيزه‏هاي اختلاف را تبليغ مي‏کنند، ما بايد به اين نکته شديدا توجه کنيم و آن را واقعا در وجود خود بپذيريم که هر کس بخواهد بين ما جدائي بيفکند و آتش نفاق و دوئيت را بيفروزد، دشمن مشترک ماست و دانسته يا ندانسته عامل استعمار و مزدور بيگانه است و بايد او را شناخت و طرد کرد.


صفحه 288، 289، 290.








  1. انما المومنون في تراحمهم و تعاطفهم بمنزله الجسد الواحد، اذا اشتکي منه عضو واحد تداعي له ساير الجسد بالحمي و السهر. (سفينه البحار مرحوم محدث قمي- کلمه‏ي «اخ»).
  2. يوالي وليه و لا يعاديه. (سفينه البحار مرحوم محدث قمي- کلمه‏ي «حق»).
  3. قرآن کريم، سوره‏ي مائده، آيه‏ي 51.
  4. قرآن کريم، سوره‏ي حجرات، آيه‏ي 10.