نقش امامت در تنظيم تشكيلات اجتماعي و ايجاد نظم و ضوابط در اد











نقش امامت در تنظيم تشکيلات اجتماعي و ايجاد نظم و ضوابط در اداره کشور



مجموعه اعتقادات صحيح الهي بايد جامعه را بر روال صحيح اجرا و پياده شدن آن انديشه‏هاي متعالي قرار دهد.

امامت مهمترين رکن اداره جامعه اسلامي بر محور حق و عدل است زيرا همانطور که در درسهاي گذشته خوانديد:

اعتقاد، مبدا و مقدمه هر حرکتي است و حرکت بي‏فکر و اعتقاد حرکتي است کورکورانه و عبث، آيا تاکنون ديده‏ايد ساختمان اصولي وکاملي بدون نقشه و طرح قبلي ساخته شود و بدون انگيزه و هدف به وجود آيد.

بديهي است که تشکيلات سياسي و نظام جامعه بايد از يک مبدا و منشاي سرچشمه گيرد تا روح اين مبدا در شريان حيات جامعه حرکت کند، اين روح هر چه هم مخفي و دور از دسترس باشد ولي مظاهر آن خودنمايي کرده و در زندگي و روابط اجتماعي نمود خواهد کرد و به بياني ديگر: وضع قوانين و کنترل و هدايت آن، همه از اين روح نشات مي‏گيرد.

اگر در راس هرم حکومت، «امام معصوم» يا «ولي فقيه» باشد و مردم و کارگزاران در پرتو اطاعت کامل باشند گردش کار به شکلي و به سويي است که 180 درجه با اداره کشور به مديريت طاغوت تفاوت خواهد داشت.

[صفحه 268]

نگاه کنيد به تشکيل اولين حکومت الهي در زمان حيات رسول‏الله (ص)، مردمي که در جامعه و فضاي شرک‏آلود جاهليت مي‏زيستند با آمدن پيامبر اکرم (ص) و تشکيل حکومت اسلامي علاوه بر تغيير کلي در هدف و انگيزه، ظواهر و مظاهر زندگي و جامعه بر اساس معيارهاي الهي دگرگون شد و قوانين از نو تدوين يافت.

نيز در دوران خلافت اميرمومنان که الگويي از حکومت پيامبر بود: وقتي سلمان فارسي از طرف «اميرالمومنين علي عليه‏السلام» به سمت فرمانداري «مدائن» منصوب شد مقر فرمانداري را در يک دکان معمولي قرار داد و با زندگي بسيار ساده و بي‏آلايش اما کاملا عادلانه به اداره شهر پرداخت.

آيا اين امامت نيست که چنين سيستمي را پي افکنده است؟

چه زيبا و متين است کلام امام- درود خدا و فرشتگان بر او:

«و ان في سطان الله عصمه لامرکم».[1].

«در پهندشت قدرت و حکومت اسلام و در زير آفتاب ولايت حق، زندگي و امورات شما به سامان مي‏رسد و از گزند ظالمان و غارتگران در امان مي‏مانيد».

در خطبه پر شکوه شقشقيه آمده است:

«اما والذي فلق الحبه و برا النسمه، لو لا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علي العلماء الا يقاروا علي کظه ظالم و لا سغب مظلوم، لالقيت حبلها علي غاربها...».[2].

«آي انسانها! سوگند به آنکه دانه را شکافت و انسان را آفريد، اگر نبود حضور گسترده مردم و اعلام ياري و نصرتي که حجت را بر من تمام کرد و نيز آن پيمان مستحکم الهي با عالمان: که هرگز تن به پذيرش روش غير انساني و پرخوري ستمبارگان و گرسنگي و محروميت ستمديدگان ندهند، حتما از زير بار خلافت شانه خالي مي‏کردم».

چه صريح و قاطع نشان مي‏دهد که نظام اداره کشور از روح رهبر و امام جامعه سرچشمه مي‏گيرد.

[صفحه 271]


صفحه 268، 271.








  1. نهج‏البلاغه خطبه 169.
  2. نهج‏البلاغه خطبه 3.