بندگان خالص خدا
[صفحه 239] انبياء عليهمالسلام عملا ارتباط ميان عبوديت و يقين را به اثبات رسانده و روشن ساختهاند که آنکه داراي ايمان و يقين باشد در بندگي خداوند تعالي ميکوشد: «و اعبد ربک حتي ياتيک اليقين» الحجر: 99 ترجمه: پروردگار خويش را بنده باش تا سرشار از يقين گردي. آنان بهترين ساعات و لحظات زندگي را وقتي ميدانستند که به نيايش و مناجات پروردگار بپردازند و اصولا بندگي خدا را عاليترين وسيله براي تقرب و رسيدن به کمال ميدانستند و حتي در اين راه خود را، سخت خسته و رنجور ميکردند. «طه، ما انزلنا عليک القرآن لتشقي» طه: 1 و 2 ترجمه: طه! ما قرآن بر تو نازل نکرديم که خود را به زحمت اندازي. در تفسير اينآيه نوشتهاند که رسول خدا (ص) فراوان نماز ميگزارد و ساعاتي از شب به نيايش پروردگار ميپرداخت و گاهي در اثر عبادت و نيايش پاهاي مبارکش ورم ميکرد.[1]. آري پيامبران بندگان خالص خدا بوده و مردم را هم به راستاي عبوديت دعوت فرمودهاند «و ان الله ربي و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقيم». مريم: 36 ترجمه: و خداوند، پروردگار من و شماست پس بنده او باشيد و وي را بپرستيد اين است، راه مستقيم. رسولان حقتعالي خود را تافتهي جدا بافته از مردم نميدانستند و در انجام مراسم بندگي و در اطاعت و فرمانبرداري از حقتعالي، پيشرو بودهاند. [صفحه 240] «و يامرون بالقسط و ياتمرون به و ينهون عن المنکر و يتناهون عنه»[2]. ترجمه: و به عدل و داد فرمان ميدهند و خود، فرمانبردارند و از منکر و زشتي باز ميدارند و خود پرهيزگارند. پيامبران الهي مردماني، متواضع و فروتن بودهاند و هرگز همانند طاغوتها و شياطين، گرفتار کبر و خود بزرگبيني و غرور نبوده بلکه نمونهي بارز تواضع و فروتني بودهاند. و لو رخص الله في الکبر لاحد من عباده لرخص فيه لخاصه انبيائه و اوليائه و لکنه سبحانه کره اليهم التکابر و رضي لهم التواضع فالصقوا بالارض خدودهم و عفروا في التراب وجوههم و خفضوا اجنحتهم للمومنين.»[3]. ترجمه: هرگاه بنا بود، خداوند اجازه دهد که يکي از بندگانش تکبر ورزد (و اگر غرور و تکبر، صفت خوبي ميبود) خداوند به انبياء و اولياي خويش، رخصت ميداد که تکبر کنند. ليکن او تکبر و خود بزرگبيني را در نظر ايشان ناستوده کرد و بعکس تواضع و فروتني را بر ايشان پسنديد لذا، آنان به عنوان بندگي و اظهار فروتني، گونههاي خويش بر زمين چسبانيدند و صورتهايشان را بر خاک ماليدند و براي مومنان نيز بال محبت و تواضع گستردند. بنابراين پيامبران بزرگ خدا، مردماني مستضعف بودهاند نه مستکبر و اين خود مطلب قابل توجهي است که بفهميم: استکبار و خود را برتر ديدن و در برابر عمت حقتعالي و بزرگي او، خود را عظيم و بزرگ انگاشتن با روح عبوديت و بندگي ناسازگار است و به همين تناسب بندهي شايستهي خدا کسي است که خود را در برابر خداوند باعظمت، ضعيف و حقير بداند. [صفحه 241]
رسولان الهي در رابطه با همين ايمان و يقين به مبدء و معاد و در ارتباط با شناختي که نسبت به آفريدگار هستي و ولي نعمت حقيقي بشر، داشتهاند، کاملا مطيع فرمانهاي خداوندي و بندهي خالص الهي بودهاند.
صفحه 239، 240، 241.