لغات
ودائع جمع وديعه: امانت، سپرده در اين جا مراد وحي است. و للبسنا (و باضافه ل باضافه لبسنا) ميپوشانديم، فعل ماضي ثلاثي مجرد اول شخص جمع از مادهي لبس. جبلته (جبله باضافه ه) آفرينش، سرشت، طينت. البرهه: پارهاي از زمان، قسمتي از وقت. ناجاهم (ناجي باضافه هم) رازگوئي کرد، فعل ماضي ثلاثي مزيد سوم شخص مفرد مذکر باب مفاعله از ريشهي نجوي. فاستصبحوا (ف باضافه استصبحوا) صبح کردند فعل ماضي ثلاثي مزيد سوم شخص مفرد مذکر باب استفعال از ريشه صبح. يقظه: بيداري. افئده جمع فواد: دل، قلب. لارتاب (ل باضافه ارتاب) به ترديد ميافتادند، فعل ماضي ثلاثي مزيد سوم شخص مفرد مذکر باب افتعال از ماده ريب. احثکم (احث باضافه کم) ترغيب و تشويق ميکنم، فعل مضارع ثلاثي مجرد اول شخص مفرد از ريشه حث. اتناهي: خودداري ميکنم، فعل مضارع ثلاثي مزيد اول شخص مفرد باب تفاعل از ريشه نهي. فانقلعي (ف باضافه انقلعي): کنده شو، فعل امر ثلاثي مزيد مفرد مونث باب انفعال از ريشه قلع. [صفحه 228] تقفي: ميايستي، فعل مضارع ثلاثي مجرد دوم شخص مفرد مونث از وقف. ربانيين: جمع رباني اسم منسوب به رب. تدرسون: درس ميخوانيد، فعل مضارع ثلاثي مجرد دوم شخص مفرد مذکر از درس. ياتمرون: فرمان ميبرند، عمل ميکنند، فعل مضارع ثلاثي مزيد سوم شخص جمع مذکر باب افتعال از امر. شرائع جمع شريعت: آبشخور، دين، آئين. قاصده: اسم فاعل از قصد در اين جا مراد، هدفدار است. آسي: اندوهگين ميشوم، فعل مضايع ثلاثي مجرد اول شخص مفرد از اسا. فيتخذوا (ف باضافه يتخذوا) ميگيرند، فعل مضارع ثلاثي مزيد سوم شخص جمع ذکر باب افتعال، از اخذ. دول جمع دوله: چيزي که دست به دست بگردد. خول جمع خائل: بردگان و غلامان. پثيروا: بيرون ميآورند، آشکار ميسازند، فعل مضارع ثلاثي مزيد باب افعال، سوم شخص جمع مذکر از ثور. دفائن: جمع دفينه، گنجينهها. [صفحه 233]
حملهم (حمل باضافه هم) بار کرد بر آنها، فعل ماضي ثلاثي مزيد، سوم شخص مفرد مذکر باب تفعيل از ريشه حمل.
صفحه 228، 233.