دنياشناسي
چون بشر در اثر سرگرمي به مظاهر فريباي دنيا و هدف انگاشتن آن ممکن است دچار انحراف شود و از تکامل بازبماند زيرا دنيا گذرگاه حيات جاويدان انساني است و بايد وارسته و تکامليافته از اين منزل بگذرد و به مقصد برسد. «الدنيا خلقت لغيرها و لم تخلق لنفسها»[1]. ترجمه: دنيا آفريده شده است براي غير خود و آفريده نشده براي خود (که هدف باشد). آري پيامبران (صلي الله عليهم اجمعين) کوشيدهاند هم در گفتار و هم در عمل، حقيقت دنيا را به بشر معرفي کنند و آن را منزلي از منازل حرکت تکاملي بشر بشناسانند تا انسان دچار لغزش نشود و درمانده نگردد. «و هو الذي اسکن الدنيا خذلقه و بعث الي الجن و الانس رسله ليکشفوا لهم عن غطائها و ليحذروهم من ضرائها و ليضربوا لهم امثالها و ليبصروهم عيوبها»[2]. ترجمه: خداوند همان آفريدگاري است که آفريدهاي خويش را در روي زمين اسکان داد و رسولان خود به سوي جن و بشر فرستاد تا آنان، پرده از چهره دنيا کنار زنند و از آسيبهاي آن ايشان را برحذر بدارند و با زدن مثلها و روشنگريها، حقيقت آن را آشکار سازند و در مورد عيوب دنيا به ايشان شناخت و آگاهي دهند. [صفحه 223]
شناخت دنيا و تشخيص ماهيت آن و تعيين نقش بشر در اين ميان يکي ديگر از آثار وجودي انبيا و از جمله دستاوردهاي بعثت است.
صفحه 223.