عبوديت و ارزش انساني











عبوديت و ارزش انساني‏



از ديدگاه اسلام، قانون در راستاي عبوديت بشر است و ارزش انسان از ميزان بندگي او نسبت به آفريدگار هستي، باز شناخته مي‏شود لذا اساس حرکت انبيا عليهم‏السلام پرورش زمينه‏هاي عبوديت مي‏باشد جباران و سلطه‏گران روزگار، انسانها را به زنجير رقيت و بردگي خويش مي‏کشند و از آنها مي‏خواهند بدون چون و چرا از آنان اطاعت کنند و خود را در مسير اهداف ناپاک ايشان فدا نمايند.

ليکن انبيا هرگز به سوي خود دعوت نکرده‏اند و مردم را در مورد مطامع شخصي خويش استخدام ننموده‏اند بلکه ضمن دعوت بشر به اطاعت و بندگي خدا، زمينه‏هاي آزادي و آزادگي را براي همگان فراهم ساخته‏اند.

در قرآن کريم مي‏خوانيم: «ما کان لبشر ان يوتيه الله الکتاب و الحکم و النبوه ثم يقول الناس کونوا عبادا لي من دون الله ولکن کونوا ربانيين بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون»[1].

ترجمه: هيچ بشري که خداوند به وي کتاب، حکومت و نبوت و رسالت داده، حق ندارد به مردم بگويد که به جاي خدا، بنده‏ي من باشيد بلکه بايد رباني و خدائي باشيد که شما کتاب مي‏آموزيد و درس مي‏خوانيد و مطلب فرامي‏گيريد.

اميرالمومنين در نهج‏البلاغه مي‏فرمايد: لا تکن عبد غيرک و قد جعلک الله حرا.[2].

[صفحه 215]

ترجمه: برده‏ي ديگري مباش که خداوند ترا آزاده قرار داده است.

اميرالمومنين (ع) مي‏خواهد در جامعه بشري حکومت‏هائي به وجود آيند که انسان‏ها را در راستاي عبوديت و بندگي خدا تربيت کنند و زمينه‏ي رشد را براي همگان فراهم آورند و نيز افسوس مي‏خورد که قدرت در جامعه به دست بيخردان و سفيهان تبهکار بيفتد که بيت‏المال و ثروت‏هاي عمومي را در راه مطامع شخصي حيف و ميل کرده و دست به دست بگردانند.

«ولکنني آسي ان يلي امر هذه الامه سفهاءها و فجارها فيتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحين حربا و الفاسقين حزبا».[3].

ترجمه: ليکن تاسف من بر اين است که بر اين امت و ملت، بيخردان و نابکاران حکومت کنند پس بيت‏المال را ميان خود دست به دست بگردانند و بندگان خدا را بردگان خويش سازند و با صالحان و مردمان شايسته نسازند و با تبهکاران بسازند.


صفحه 215.








  1. آل عمران: 79.
  2. نهج‏البلاغه، نامه 31، فراز 46.
  3. نهج‏البلاغه، نامه: 62.