بيدارباش فطرت











بيدارباش فطرت



در قرآن مجيد مي‏فرمايد:

«فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم.»[1].

ترجمه: پس روي به آئين راست و صحيح کن بر اساس همان سرشتي که انسان‏ها را بيافريد که در آفرينش خدا دگرگوني نيست و اين است دين و آئين حکم و استوار.

فطرت از نظر لغت نوعي آفرينش است و منظور از فطرت انساني همان سرشت خداجوئي او است و ديني که انسان بايد روي به آن کند هماهنگ با خلقت و سرشت اوست و هيمن، انسان را به سوي دين و آئين توحيد و يکتاپرستي رهنمون است.

دين در واقع روشي است براي زندگاني تا انسان با سلوک در آن، به سعادت و خوشبختي دست يابد و ان راه و روش بر اساس فطرت و سرشت انساني است.[2].

اما انسان در اثر فراموشکاري يا عادات ثانوي از مسير اين فطرت دور مي‏افتد و از جمله اهداف انبياء نگاهباني اين فطرت و سالم سازي آن است از انواع آلودگي‏هاي عادي که به دست انسان پيش مي‏آيد.

انبياء يادآور همين ميثاق و پيمان فطري بشر با خداوند متعال‏اند و بر همين پايه فطري است که انسان‏ها با تعليم و تربيت رسولان حق و به دور از انحراف و درماندگي از طفوليت به مرحله رشد و کمال مي‏رسند.

«ليستادوهم ميثاق فطرته.»[3].

ترجمه: (انبياء را پي در پي فرستاد) تا در مورد پيمان فطري از انسان‏ها بازخواست کند و بر آن اساس از ايشان مطالبه نمايد.

[صفحه 190]

و از آنجا که رشد و کمال انساني در پرتو شناخت پروردگار است و نيز بر بازشناسي موقعيت بشر نسبت به آفريدگار که همين شناخت تعيين‏کننده وضع اوست و در کنار اين شناخت است که وظائف و مسئوليتها مشخص مي‏گردند و بعکس فراموشي نعمت‏هاي بي‏حد و حصر اوست که بشر را در سراشيبي سقوط و انحراف قرار مي‏دهد لذا يادآوري و تذکر همين نعمتهاي الهي و شناساندن ولي نعمت واقعي از جمله اهداف بعثت، بيان شده است.

«و يذکروهم منسي نعمته.»[4].

ترجمه: تا نعمت فراموش شده او را به ياد ايشان اندازند.


صفحه 190.








  1. سوره الروم: 30.
  2. اقتباس از الميزان ج 16 ص 186 چاپ اول.
  3. نهج‏البلاغه خطبه يکم.
  4. نهج‏البلاغه خطبه يکم.