اتمام حجت











اتمام حجت



از ديدگاه نهج‏البلاغه وجود انبياء ضرورتي است براي اتمام حجت و قطع بهانه‏جوئي‏ها و نيز براي تقويت نيروي عقلاني بشر در برابرامواج توفنده هوي‏ها و هوس‏هاي برخاسته از غرائز حيواني.

زيرا بشر منهاي ارشاد و هدايت رسولان الهي و بدون کمک و نصرت آنان بر سر دو راهي تمايلات نفس سرکش و فرمان‏هاي عقل، حيران و سرگردان مي‏ماند و احيانا به سبب نيرومندي غرائز حيواني و ضعف نيروي عقلاني به سر منزل سعادت و خوشبختي راه پيدا نمي‏کند که غرائز حيواني در وجود انسان به طور طبيعي شکل مي‏گيرند و با تغذيه، رشد مي‏يابند و نيرومند مي‏گردند اما قوه عاقله عمدتا در اثر پرورش، تقويت مي‏شود و با تربيت و تعليم بارور مي‏گردد و لذا انبياء عليهم‏السلام مربيان عقول بشري شناخته شده‏اند.

[صفحه 182]

پس، پيامبران مرداني هستند که به کمک رسول باطني (يعني: عقل و خرد آدمي) شتافته‏اند که بدون کمک و نصرت آنان، عقل به تنهائي کارساز نيست.

«فقد اعذر الله اليکم بحجج مسفره ظاهره و کتب بارزه العذر واضحه.»[1].

ترجمه: البته خداوند به وسيله دلائل روشن و آشکار و حجت‏هاي بارز و صريح و کتابهاي روشنگر، عذر و بهانه‏اي براي شما باقي نگذاشته است.

و به يک سخن انبياء براي خلع سلاح انسان سرکش در برابر حقيقت، لازم و ضروري مي‏باشد و پيامبران با برخوردهاي منطقي و اصولي مي‏خواهند بشر را در مسير صحيح زندگاني قرار دهند و اين خود يکي از عمده‏ترين اهداف انبياء مي‏باشد.

پيامبران با آگاهي‏هائي که از طريق وحي و ارتباط با عالم غيب به دست مي‏آوردند به راهنمائي انسان مي‏پرداختند و با او در چهارچوب منطق صحيح برخورد مي‏کردند و حجت را تمام نموده و هرگونه بهانه و عذر را از افراد بشر سلب مي‏کردند.

«بعث رسله بما خصهم به من وحيه و جعلهم حجه له علي خلقه، لئلا تجب الحجه لهم بترک الاعذار اليهم، فدعاهم بلسان الصدق الي سبيل الحق».[2].

ترجمه: رسولان خويش را با وحي و سروشي که به ايشان اختصاص داده گسيل کرد و آنان را بر بندگانش حجت قرار داد تا بدين‏وسيله عذري براي گناه و تخلف نباشد پس انبياء بشر را با بياني صادق به راه حق رهنمون شدند.

[صفحه 183]


صفحه 182، 183.








  1. نهج‏البلاغه کلام 80.
  2. نهج‏البلاغه خطبه 144.