كلمه غريب 006












کلمه غريب 006



[صفحه 333]

و در گفتار اوست عليه‏السلام مرد هرگاه باشد او را وام گماني (مي‏ستاند آن را يا نمي‏ستاند) واجب مي‏شود بر او اينکه زکات بدهد آن را براي آنچه گذشته هرگاه دريافت کند آن را پس ظنون آن است که نداند صاحب آن آيا دريافت مي‏کند آن را از کسي که آن بر عهده اوست يا نه پس گويا آن است که گمان مي‏برد به آن و يک بار اميد مي‏دارد آن را و يک بار اميد نمي‏دارد و آن از فصيحتر اين گفتارهاست و همچنين است هر امري که طلب مي‏کني آن را و نمي‏داني بر کدام چيزي تو از آن و او گمان برنده است ويرانيست گفتار اعشي قرار داده نمي‏شود چاهي که گمان مي‏رود آب دارد يا نه دور گردانيده شده از آمدن باران صدادار ريزان به مانند آب فرات آنگاه که طغيان کند مي‏اندازد کشتي و شناور ماهر را و جد چاه کهنه است در بيابان و ظنون چاهي است دانسته نمي‏شود آيا در آن آب است يا نه


صفحه 333.